آثار و نتایج امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و حدیث

 

حضرت علی(علیه‌السّلام) به فرزندش فرمود: امر به معروف کن تا اهل معروف باشی.1 همان گونه که هرکس لباس می‌شوید، دست خودش نیز پاک می‌شود; کسی که مردم را به خیر دعوت می‌کند، به طور طبیعی سعی می‌کند .....

 

حضرت علی(علیه‌السّلام) به فرزندش فرمود: امر به معروف کن تا اهل معروف باشی.1

همان گونه که هرکس لباس می‌شوید، دست خودش نیز پاک می‌شود; کسی که مردم را به خیر دعوت می‌کند، به طور طبیعی سعی می‌کند تا خودش نیز به آن کاری عمل کند که به دیگران سفارش می‌کند.

امیرالمومنین علی(علیه‌السّلام) می‌فرماید: «لعن الله الامرین بالمعروف، التارکین له، و الناهین عن المنکر، العاملین به 2؛ لعنت خداوند بر کسانی که مردم را به کار نیک دعوت می‌کنند و خود آن را انجام نمی‌دهند، و نفرین خدا بر افرادی که دیگران را از کارهای ناپسند دور می‌دارند و خود آن را به جای می‌آورند.

آثار اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر

1- اجرایی شدن احکام اسلام: امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش صالحان است، فریضه بزرگی است که به سبب آن، واجبات اسلامی برپا می‌شود.3

2- عدالت اجتماعی: امر به معروف و نهی از منکر با برگرداندن حقوق به صاحبان اصلیش و مخالفت با ستمگر همراه است. هم چنین تقسیم عادلانه بیت المال و غنایم را در پی دارد و صدقات (مالیات‌های شرعی) از جاهای لازم گرفته شده، در جای حق و مناسب مصرف می‌شود.4

3- سازندگی: به وسیله امر به معروف و نهی از منکر زمین آباد می‌شود.5

4- استواری نظام اسلامی: «بها یستقیم الامر» 6؛ به وسیله امر به معروف و نهی از منکر، امر «حکومت» مستقیم و استوار می‌گردد.

5- امنیت: به وسیله امر به معروف و نهی از منکر... راه‌ها امن می‌گردد... و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود.7

6- خیر و سلامتی: پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: امت من تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر کنند، در خیر و سلامتی‌اند.8

7- قدرتمندی مومنان: هرکس امر به معروف کند، مومنان را قدرتمند می‌کند.9

8- تضعیف جبهه نفاق: در قرآن آمده مردان و زنان منافق برخی مانند برخی دیگرند که امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند و مشتهای خویش را علیه شما گره می‌زنند.10

9- پاکیزگی کسب و کار: امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند به وسیله امر به معروف و نهی از منکر کسب‌ها حلال می‌شود11

10- مصلحت عمومی جامعه: حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: خداوند امر به معروف را برای مصلحت عامه مردم و نهی از منکر را برای طرد سفیهان واجب کرده است.12

آثار دنیوی امر به معروف و نهی از منکر

1 سلامتی دین و دنیا: حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: هرکس سه خصلت در او باشد، دنیا و آخرتش سالم می‌شود: 1 امر به معروف کند و خود نیز بدان عمل نماید; 2 نهی از منکر کند و خود گرد آن نگردد; 3 نگهبان حدود خداوند بزرگ باشد.13

2 نصرت الهی: حضرت باقر(علیه‌السلام) فرمودند: این دو آفریده الهی هستند که هرکس آنها را یاری کند، خدا یاریش کند و هرکس آن دو را تنها گذارد، خدا تنهایش می‌گذارد.14

3 کم نشدن عمر و روزی: حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: امر به معروف و نهی از منکر، مرگ را نزدیک نمی‌کند و از روزی نمی‌کاهد.15

4 نجات از بلاها: در قرآن کریم آمده پس چون آن چه را که به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند، ما نهی کنندگان از بدی را نجات دادیم و کسانی را که فسق می‌ورزیدند، به عذاب زیان بار گرفتار کردیم.16

آثار اخروی امر به معروف و نهی از منکر

1. خشنودی خدا: در قرآن مجید آمده است: او بستگان خویش را به نماز و (دادن) زکات وامی داشت و پروردگارش از او راضی بود.17

2. فلاح و رستگاری: مومنانی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند رستگارانند.18

3. ثواب فراوان: امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید امر به معروف و نهی از منکر ثواب را دو چندان و اجر را بزرگ می‌کند19

4. رهایی از دروغ: رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند: شبی در خواب دیدم که شعله‌های آتش (دوزخ) مردی را در بر گرفته‌اند ولی امر به معروف و نهی از منکر آمدند و او را از آتش نجات داده با فرشتگان قرار دادند.20

5. بهشت برین: امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: بهشت را دری است به نام (معروف) که جز اهل معروف از آن وارد نمی‌شوند.21

 

پی نوشت ها:

1- اصول کافى, ج1, باب13, حدیث3.

2- نهج البلاغه, ترجمه فیض الاسلام, ج2, ص;391

3- وسائل الشیعه, ج11, ص395.

4- همان, ص403.

5- همان, ص395.

6- همان.

7- همان, ص395.

8- همان, ص398.

9- نهج البلاغه, فیض الاسلام, ص1100.

10- توبه(9) آیه 67.

11- وسائل الشیعه, ج11, ص395.

12- نهج البلاغه, حکمت 244.

13- شرح غررالحکم, ج5, ص440.

14- وسائل الشیعه, همان, ص398.

15- نهج البلاغه, حکمت 366.

16- اعراف(7) آیه 165.

17- مریم(19) آیه 55.

18- آل عمران(3) آیه 104.

19- شرح غرر الحکم, ج2, ص611.

20- مستدرک الوسائل, ج12, ص181.

21- وسائل الشیعه, همان, ص529.

ابعاد اجتماعی و آثار و برکات امر به معروف و نهی از منکر

 

درست است که دولت ، در نظام اسلامی ، مسئول اجرای قانون و مقررات است ، لیکن این کار در صورت عدم نظارت عمومی نه کافی است زیرا که دولت و عُمّال او در همه جا حضور ندارند و نه مردمی است چرا که آحاد مردم در حرکت تکاملی جامعۀ خود را مسئول و سهیم نمی دانند و بدیهی است که ...

  

الف : اجرای قانون منوط به نظارت عمومی

درست است که دولت ، در نظام اسلامی ، مسئول اجرای قانون و مقررات است ، لیکن این کار در صورت عدم نظارت عمومی نه کافی است زیرا که دولت و عُمّال او در همه جا حضور ندارند و نه مردمی است چرا که آحاد مردم در حرکت تکاملی جامعۀ خود را مسئول و سهیم نمی دانند و بدیهی است که چنین روحیه ای در روند تکاملی جامعه فتور و سستی پدید می آورد . ولی اگر مردم خود را مسئول در نظارت بر اعمال خیر و شر و معروف و منکر جامعه ببینند ، هم کنترل جامعه بهتر صورت می گیرد و هم عامل گسترش و بالا بردن فرهنگ جامعه خواهد بود و هم فاصلۀ میان دولت و ملت کمتر خواهد شد . در نتیجه مردم ، دولت و برنامه های فرهنگی و اصلاحیش را از آن خود خواهند دانست و انسجام دولت و ملت ، مستحکم تر خواهد گردید و بر این اساس است که اسلام ، در عین این که این دو وظیفه را چنان که در کتاب خواهدآمد ، مربوط به نظام حاکم می داند ، مربوط به آحاد مردم نیز می داند تا از این رهگذر ، پشتوانه ای همگانی برای رشد و گسترش نیکی ها و زدودن زشتی ها قرار داده ، ضامن اجرائی قوی و نیرومند برای همه مقّررات از ناحیه تودۀ ملت ، مقرر نموده باشد .

و بدین جهت است که امام صادق (علیه السلام) امر به معروف و نهی از منکر را بر افرادی که توان انجام آن را دارند و بر خود و یارانشان نمی ترسند، واجب دانسته و فرموده است :

« اَلامرُ بِالمَعروفِ وَ النَّهیِ عَنِ المُنکَرِ وَاجِبَان عَلی مَن اَمکَنَهُ ذَالِکَ وَ لَم یَخَف عَلَی نَفِسهِ وَ لا عَلَی اَصحَابِهِ» امر بمعروف و نهی از منکر ، بر کسی که قدرت بر انجام آن دارد و بر خود و یارانش نمی ترسد ، واجب است».

و علی (علیه السّلام) نیز آن ها را مایه تقویت مؤمنین و تحقیر کافرین دانسته و فرموده است :

فََمن اَمَرَ بِالمَعروف شَدَّ ظُهورِ المُؤمِنین وَ مَن نَهَی عَنِ المُنکَر اَرغَمَ اُنُوفِ الکافرین ؛ کسی که امر به معروف کند ، پشت مؤمنان را محکم کرده و آن کس که نهی از منکر کند ، بینی کافران را به خاک مالیده است .

 

ب : وظیفه حکومت در اجرای امربه معروف و نهی از منکر

همه مسلمانان در انجام این مسئولیت بزرگ « امر بمعروف و نهی از منکر» مؤظفند ولی گاهی مواردی پیش می آید که اگر پای حکومت در میان نباشد، این تکالیف کارساز نیست و احیاناً معضلاتی پیش می آید و یا ممکن است بر اثر مقابله اهل منکر و نیاز به ضرب و تعزیر باشد ، از این رو اسلام ، امر به معروف حکومتی را نیز تبیین نموده بنابر این حکومت در قبال انجام این فریضه وظیفه ای خاصی را دارد .

 

ج : امر به معروف رمز انسجام

این فریضه ، هدایت ، دعوت ، ارشاد ، نصیحت و برخورد را شامل می شود و طبق روایت ، بزرگترین عامل ، جهت استحکام اسلام است .

امام علی (علیه السلام) می فرمایند : آن هنگام که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مرا به یمن فرستاد به من فرمود :

« یَا عَلِّی لا تُقَاتِلَنَّ اَحَداً حَتَّی تَدعُوهُ وَ ایم الله لان یَهدِی الله عَلَی یَدَیکَ رَجُلاً خَیرٌ لَکَ مِمَّا سَلعَت عَلیهِ الشَمسِ وَ غَرُبَت» ای علی ، با کسی جنگ مکن مگر آن که او را دعوت به اسلام کنی ، سوگند به خدا ، اگر خداوند کسی را به وسیله تو هدایت کند ، برایت بهتر است از آن چه را که خورشید بر آن می تابد و غروب می کند.

 

و نیز آن حضرت فرمود :

« مَن اَمَرَ بِالمَعروف وَ نَهَی المُنکَر فَهُوَ خَلِیفة الله فِی الارضِ وَ خَلیفَةُ رَسُولِهِ » کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند او خلیفۀ خدا و پیامبرش در زمین است.

 

امام علی (علیه السلام) نیز می فرماید :

«قَوامُ الشَریعَةِ اَلامرُ بِالمَعروف وَ النَهیِ عَنِ المُنکَر وَ اِقَامَةُ الحُدُود» سرپا ماندن دین، وابسته به امر به معروف و نهی از منکر و اجرای دستورات الهی است .

 

پاسخ به یک شبهه :

گاهی اوقات ممکن است برخی از غرب زده ها انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر را موجب سلب آزادی افراد و دخالت در امور شخصی دیگران و یا عامل هرج و مرج و یا اعمال خشونت در جامعه بدانند و به جای آن که آن را مایۀ سعادت و تکامل جامعۀ اسلامی به شمار آورند ، مایۀ پسرفت و بدبختی جامعه بیانگارند.

ولی با توجه با آن که اولاً وجود قانون در جامعه برای کنترل و محدود کردن افراد است و هیچ کس آزادی مطلق و بی بند و بار را نمی تواند بپذیرد و از این رو این مقدار از سلب آزادی نیز در راستای تحقّق همان فلسفۀ جَعل قانون است که پذیرفته شده است و گرنه وضع قانون و جواز آزادی مطلق ، کاری عبث و بی حاصل خواهد بود.

و ثانیاً چنانکه می دانیم اِعمال قانون، در همه جا مستلزم خشونت نیست ، ولی گاهی گریزی از آن نیست مثلاً کسی که سرقت مسلّحانه کرده و یا آدم کشته و یا دیگران را مورد ضرب و جرح قرار داده در همه جای دین ، قانون درحقّ آن ها سخت گیری می کند و با خشونت بر برخورد می نماید ، از این رو در مسألۀ ترک معروف و ارتکاب منکر نیز چنین است یعنی اگر ارشاد و موعظه و گفتار نرم و خیرخواهانه مؤثّر نیفتاد ، حکومت اسلامی اقدام در موضع قدرت و برخورد قهر آمیز متوسّل می شوند و البته با مراحل خود انجام پذیر می باشد و طبعاً چنین کاری برای حفظ حقوق افراد و جلوگیری ازهرج ومرج « انارشیسم » است .

و هر حکومتی در اجرای قانون و حفظ امنیت عمومی ناگزیر از اعمال این مقدار خشونت است . بنابر این ، بر خلاف تصوّر افراد سطحی نگر این تکلیف الهی ( امر بمعروف و نهی از منکر ) موجب سلب آزادی وخشونت و هرج و مرج نیست .

این تکالیف از عوامل اجرای قانون و پیشگیری از حوادث سوء غیر قابل کنترلی است که در سایۀ بی بند و باری مطلق ، پدید می آمده و سرانجام جامعه را به سقوط خواهد کشانید .

 

آثار و برکات امر به معروف و نهی از منکر

الف: برکات معنوی

1ـ نجات از قهر خدا

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :

هر کس منکر و خلافی را دید و قلباً از آن ناراحت شد ، همانا از قهر خدا نجات پیدا کرده وتن به سلامت برده است .

و هر کس با زبان از کار خلاف نهی کرد، به پاداش رسیده است.

2ـ بهره از الطاف خدا

هر کس با شمشیر و قوت و قدرت برای عزت کلمه الله قیام کند ، به واقعیت الطاف الهی رسیده است.

هرکس بدعت گزاری را با نهی از منکر بترساند ، خداوند قلبش را از ایمان پرکند ولی اگر نسبت به او نرمش نشان دهد ، قانون خدا را تحقییر کرده است.

3ـ نشانه بهتر بودن

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :

بهترین مردم کسی است که مردم را به معروف دعوت کند .

و برعکس اگر کسی در برابر معروف و منکر هیچ گونه احساسی نداشته باشد، انسانیت او دگرگون شده است به نحوی که دیگر حرف خیری را نمی پذیرد.

4 ـ اثر امربه معروف در خود انسان

حضرت علی (علیه السلام) به فرزندش فرمودند : امربه معروف کن تا اهل معروف باشی. آری ! همان گونه که هر کس لباس می شوید ، دست خودش نیز پاک می شود ، کسی که مردم را به خیر دعوت می کند ، به طور طبیعی سعی می کند تا خودش نیز به آن کار عمل کند که به دیگران سفارش می کند.

5 ـ شرکت در همه ثواب ها

در روایات متعدد می خوانیم هر کس مردم را به کار خیر راهنمائی و سفارش و دعوت کند و مردم به خاطر دعوت او آن کار را انجام دهند ، دعوت کننده در پاداش شریک می شود بدون آن که از اجر دیگری کاسته شود.

هرکس دیگری را به کار خیر راهنمائی و سفارش و با دعوت او آن کار را انجام دهند، دعوت کننده در پاداش شریک می شود بدون آنکه از اجر دیگری کاسته شود .

هر کس دیگری را به کار خلاف و انحراف دعوت کند ، در کیفر مفاسد او شریک است . بنابراین ، کسی که امر به معروف می کند ، در پاداش همه کارهایی که مردم به خاطر دعوتش انجام می دهند شریک است.

 

ب: برکات اقتصادی امر به معروف و نهی از منکر

خداوند در قرآن می فرماید: اگر مردم مناطق ایمان آورند و تقوا پیشه کنند (که یکی از مصادیق تقوی امر به معروف و نهی از منکر است) به طور قطع از آسمان و زمین برکاتی خواهیم گشود .

امام محمد باقر (علیه السلام) می فرمایند:

با امر به معروف و نهی از منکر، کسب ها حلال و زمین ها آباد می شود.

و در جای دیگر می فرمایند : مقدار باران در هر سال یکسان است ولی اگر مردم گناه کردند ، خداوند مسیر باران را تغییر می دهد.

سپس ایشان برای هر گناهی آثاری را بیان فرمودند:

  اگر در جامعه زنا زیاد شود، سکته و مرگ ناگهانی زیاد می شود.

  اگر کم فروشی رایج شود ، قحطی پیدا می شود .

  اگر زکات پرداخت نشود ، برکات زمین کم می شود .

  اگر پیمان شکنی و بی وفایی زیاد شد ، دشمن غالب می شود.

  اگر صله رحم قطع شود، اموال به دست نا اهلان می افتد.

  اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، اشرار بر مردم تسلط می یابند به نحوی که فریادها بی اثر می شود.

 

ج ـ برکات اجتماعی امر به معروف ونهی از منکر

قرآن، جامعه ای را رستگار می داند که گروه ویژه ای برای امر به معروف ونهی از منکر داشته باشد.

در آیه دیگری می فرماید :

نشانه بهترین جامعه آن است که امر به معروف و نهی از منکر در آن زنده باشد.

صالحانی راکه ما در هر نماز با جمله (السلام علینا و علی عبادالله الصالحین) برآنان سلام می فرستیم ، کسانی هستند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند.

در آیه دیگری می خوانیم :

هنگام عذاب ، تنها ناهیان از منکر نجات پیدا می کنند و بقیه مردم خواه گناهکار و خواه افراد ساکت و بی تفاوت گرفتار قهر خدا می شوند.

امام محمدباقر (علیه السلام) درباره امر به معروف و نهی از منکر فرمودند : هرکس آن دو را یاری کند خداوند به او عزت می دهد. هر کس خوارشان کند ، خدا او را خوار می کند.

 

د ـ برکات سیاسی امر به معروف ونهی از منکر

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : پشتوانه مومنان و وسیله تحقیر کفار، امربه معروف ونهی از منکر است.

اگر امر به معروف نهی از منکر نشود، به تدریج اشرار بر شما حاکم خواهند شد و کار به جایی خواهد رسید که خوبان شما هر چه فریاد زنند ، پاسخی نشنوند.

در روایت دیگری می خوانیم:

اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید و پیرو اهل بیت پاک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نباشید ، خداوند اشرار را بر شما مسلط خواهد کرد و چنان در فشار قرار خواهید گرفت که هر چه خوبان شما دعا کنند، مستجاب نشود .

1ـ حق به حق دار می رسد

جمله دیگر درباره نقش امر به معروف ونهی از منکر ، در سالم نمودن قوه قضائیه است آن جا که می فرماید :

و «ترد المظالم» با امر به معروف و نهی از منکر حق به صاحبش بر می گردد .

آری!

اگر مردم اطلاعات صادقانه ی خود را به عنوان شاهد در اختیار قاضی و دادستان قرار دهند و مسئولان قضایی را آگاه کنند ، بسیاری از ظلم ها قابل برگشت است.

اگر هر کس در برابر ظلم به وظیفه خود عمل کند ، ظالم می داند برای ظلم کردن جایی نمی یابد و قهراً حق ها به صاحبش بر می گردد.

امام صادق(علیه السلام) به یکی از یاران خود فرمودند:

اگر شما دور بنی عباس را نمی گرفتید ، آن ها ما را خانه نشین نمی کردند. سکوت شما ما را خانه نشین کرد.

2ـ زمین ها آباد می شود

حضرت می فرمایند: و «تعمر الارض» آباد شدن زمین، یکی دیگر از آثار امر به معروف و نهی از منکر است زیرا آبادی نیاز به تلاش و سرمایه گذاری و علاقه و تخصص و بسیج شدن و تعاون دارد که همه آن ها از معروف هاست و باید به آن امر شود ، فاسد کردن زمین از طریق جنگ و بیکاری و رهاکردن و راکد گذاشتن سرمایه ها و فتنه و تفرقه و اسراف و عیاشی است ـ که همه آن ها از منکرات است ـ و باید از آن ها جلوگیری شود.

3ـ احقاق حق

گرفتن حق نیاز به آگاهی، قدرت، اراده، وحدت، شجاعت و تبلیغات دارد که هر یک از آن ها با تذکر و حمایت و تشویق و در یک کلمه با امر به معروف حاصل می شود . چه زیباست سخن حضرت که می فرمایند: وَیَنصِف مِنَ اَلاعدَاء.

4 ـ برقراری نظام و ثبات

با امر به معروف ونهی از منکر ، نظام شما ثبات پیدا می کند ( وَیَستَقِیمَ اَلامر ) زیرا اگر بهترین قانون ونظام ، مراقبت و حمایت نشود ، متزلزل خواهد شد . امر به معروف ونهی از منکر ضامن پایداری نظام و حمایت از نیکوکاران و استخوانی در گلوی خلاف کاران است.

انضباط واقتدار اجتماعى در پرتو امر به معروف ونهى از منکر

انضباط اجتماعى بر پایه فریضه امر به معروف و نهى از منکر باعث اقامه واجبات و اصلاح امور دین و دنیا و به تبع آن برقرارى نظم و امنیت اجتماعى مى‌گردد. موکد این سخن، کلامى که از امام محمد باقر (علیه السلام) است:

“ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر ... و فریضه عظیمه، بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمدر الارض ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر...

امام باقر (علیه السلام) فرمود: امر به معروف و نهى از منکر واجب بزرگى است که همه واجبات به واسطه آن برپا داشته مى‌شود، اعتقادات و اندیشه‌هاى اسلامى (از خطر انحراف) در امان مى‌ماند، (و یا امنیت اجتماعى برقرار مى‌گردد) درآمدها حلال مى‌گردد، مظالم رد مى‌شود، زمین آباد مى‌گردد از دشمنان انتقام گرفته مى‌شود و امور (دین و دنیا) در جهت صحیح و مستقیم قرار مى‌گیرند.

قدرت و عزت مومنان

عنوان فوق بر گرفته از برخى روایات دیگر است که درباره اثرات سازنده امر به معروف و نهى از منکر در اجتماع وارد شده است. قال على (علیه السلام: ) فمن امر بالمعروف شد ظهرا المومن و من نهى عن المنکر ارغم انف الکافر...هر کس امر به معروف کند پشت مومن را محکم ساخته است و هر کس نهى از منکر نماید بینى کافر را به خاک مالانده است (او را ذلیل نموده است.)

آنچه در این روایت آمده است از نقطه نظر (روانی) داراى اهمیت ویژه‌اى است. زیرا وقتى انسان مومن ببیند که در اعتقادات مذهبی، در اجتماع تبلیغ مى‌شود وعمل به ارزش‌ها، سفارش و توصیه مى‌گردد، نسبت به اعتقادات خویش راسخ‌تر مى‌گردد و با قدرت و عزت بیشترى به انجام کارهاى شایسته اقدام مى‌کند وگاه مصمم‌تر وقوى‌تر به حرکت الهى خویش در جهت ثبات اسلام ادامه مى‌دهد.

در نقطه مقابل آن کس که در پى منکرات وآلودگى‌هاست زمانى را که مشاهده کند هر جا گامى خلاف مى‌خواهد بردارد مراقب او هستند واو را از آن عمل ناپسند بازداشته سرزنش وملامتش مى‌کنند بدیهى است که گونه‌اى شکست روحى وروانى در او پدید مى‌آید و از پیگیرى کارهاى ناشایست دلسرد مى‌گردد.بنابراین امربه معروف ونهى از منکر مومن را در راهى که دارد محکم‌تر مى‌نمایدو عزت وقدرت در جامعه پیدا مى‌کندوهمین دلگرمى و سربلندى او دشمنان را در رسیدن به نقشه‌هاى پلید خویش که به فساد کشاندن مسلمانان و بویژه نسل جوان است ناکام مى‌کند.

لذا هر گاه مومنى از ارزش‌هاى دینى حمایت مى‌کند ویا هرگاه مومنانى در مقابل فساد وتباهى قیام مى‌کنند برقدرت مومنان و در نتیجه قدرت جامعه دینى افزوده مى‌ شود وتمام طرفداران دین تقویت مى‌شوند.از طرفى دیگر وقتى مومنان پشتیبان یکدیگرند اگر منافقان هم یاور هم باشند اما باز مغلوب امت ایمانى ومنسجم خواهند شد.به عبارتى تثبیت اصل امر به معروف ونهى از منکر تشکل خود جوش هسته‌هاى حزب الله (منظور زیربیرق و پرچم خدا بودن است نه هر حزب ودسته‌اى خاص)را در پى داردو هر مسلمانى در هر نقطه‌ مملکت سعى مى‌کند به آن بپیوندد و روى عرق دینى خویش به نحوى پیاده کردن قوانین روح بخش اسلام سهیم گردد.در راستاى امر به معروف و نهى ازمنکر همه (من)ها (ما) مى‌شود و چون ید واحده قدرتمندتر وتواناتر شکوفایى نظام مقدس اسلام را تسریع مى‌کند.

 

تأثیر محیط فاسد بر انحراف افراد

مقدمه:

بدون تردید یکى از عوامل موثر در سعادت و یا بدبختی انسان ها محیط زندگی آنها (اعم از محیط مدرسه، محیط خانه، محیط اداره، محیط روستا، محیط شهر، محیط دانشگاه و ...) می باشد.

در قرآن در آیه ١٣٨ تا ١٤١ سوره ى اعراف آمده:وقتى که موسى (علیه السلام) و پیروانش از زیر یوغ دستگاه طاغوتى فرعونى نجات یافتند و از دریا گذشتند در مسیر خود به قومى برخوردند که با خضوع و تواضع اطراف بت هاى خود را گرفته بودند، همراهان موسى (علیه السلام) آنچنان تحت تاثیر این صحنه قرار گرفتند که گفتند: «یا موسى إجعل لنا إلها آما لهم آلهة»: اى موسى! براى ما معبودى قرار بده همانطور که آنها معبودانى دارند.

آرى! همراهان موسى (علیه السلام) با اینکه همواره از راهنمایى هاى آن حضرت بهره مند مى شدند این گونه تحت تاثیر محیط قرار گرفتند.

هجرت از محیط ناپاک

یکى از موضوعات جالبى که در اسلام وجود دارد هجرت و دورى از محیط فاسد است. در آنجا که فساد همه جاى محیط را فرا گرفته و انسان نه تنها نمى توکند آن محیط را عوض کند، بلکه دین خودش در خطر شدید محیط قرار مى گیرد، در چنین مواردى براى حفظ دین باید از محیط هاى ناپاک دورى نمود و هجرت کرد. و به مکانهاى دیگر که زمنیه گرایش دینى فراهم تر است.

چنانکه در قرآن به چنین افرادى که از این هجرت سرباز زنند، اخطار شده و جایگاه دوزخ براى آنها اعلام شده است.

در تاریخ آمده؛ عده اى از مسلمانان که در مکه سکونت داشتند بخاطر خانه و اموالشان با پیامبر (صلى الله علیه وآله) و مسلمین به سوى مدینه هجرت نکردند و نیز براى حفظ خانه و اموالشان در صفوف مشرکان در جنگ بدر شرکت کردند و بدست مسلمین کشته شدند. در قرآن کریم مى خوانیم: «ان الذین توفاهم الملائکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک مأواهم جهنم و سائت مصیرا»: کسانى که فرشتگان روح آنها را گرفتند در حالى که آنها به خود ظلم نمودند (و در صف مشرکان به جنگ آمدند و کشته شدند) به آنها گفتند: شما در چه حالى بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کافران جاى داشتید؟) آن مسلمانان گفتند: ما در سرزمین خود (مکه) تحت فشار بودیم. فرشتگان به آنها گفتند: مگر سرزمین خدا وسیع نبود که به جاى دیگر مهاجرت کنید (پس آنها عذرى نداشتند) و جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند (نساء،٩٧).

و در احادیث نیز درباره اهمیت هجرت سخن بسیار آمده از جمله رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود:

«من فر بدینه من ارض الى ارض و ان کان شبرا من الارض استوجب الجنة و کان رفیق محمد (صلى الله علیه وآله) و ابراهیم (علیه السلام)»: کسی که براى حفظ دینش از سرزمینى به سرزمین دیگر گرچه به اندازه یک وجب هجرت کند استحقاق بهشت مى یابد و در بهشت یار و همنشین محمد (صلى الله علیه وآله) و ابراهیم (علیه السلام) خواهد شد».

مردم زدگى یا جوزدگى

یکى عوامل زمینه ساز محیط فاسد، مردم زدگى است که از آن گاهى به عنوان عوام زدگى وجوزدگى تعبیر مى شود. دین اسلام به انسانها مى آموزد که فکر و ذکر و کارشان در راستاى اطاعت و رضایت خداى بزرگ قرار گیرد و اخلاص را هرگز فراموش نکنند، آنچه را که خشنودى خدا در آن است دوست بدارند و آنچه را که خشم خدا در آن است دشمن بدارند و معیار و میزان تصمیم گیرى و انتخابشان بر اساس فرمان خدا باشد نه محیط، نه مردم محیط و نه عوام.

ولى اگر معیار کارها جو عمومى جامعه باشد و همرنگ جماعت شدن ملاک انتخابها و رفتارها گردد مسلما محیط از حال و هواى الهى بیرون آمده و آلوده به هوس هاى مردم مى شود.

اسلام اکثریت را معیار حق و باطل قرار نداده، بلکه گاهى حاکمیت اکثریت را رد کرده است.

و در وصیت معروف حضرت لقمان (علیه السلام) به پسرش آمده که فرمود: «لا تعلق قلبک برضى الناس فان ذلک لا یحصل»: قلب خود را به خشنودى مردم وابسته مکن زیراهر کار کنى رضایت همه مردم بدست نمى آید.

«فلا تلتفت الیهم و اشتغل برضى الله جل جلاله»: پس به رضایت آنها دل مبند، و به خشنودى خداى بزرگ اشتغال داشته باش.

امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «کسی که خشنودى مردم را به چیزى که موجب خشم خدا می شود طلب کند، همان ستایش کننده او از مردم، سرزنشگر او خواهد شد و کسی که اطاعت خدا را به چیزى که باعث خشم مردم مى شود طلب کند، خداوند او را از دشمنى هر دشمن و از حسادت هر حسود و از ظلم هر ستمگر، کفایت مى کند، و قطعا خداوند یار و یاور او خواهد بود».

عوامل تباهى محیط

در اسلام از امورى مانند تجاهر به فسق، شایع کردن گناه، کمک به گناه، راضى شدن به گناه وغیبت و ترک امر به معروف و نهى از منکر و انتخاب رهبران فاسد و ترک اجراى حدود الهى و... که هرکدام نقشى در فاسد کردن محیط دارند، شدیدا نهى شده.

همچنین از گناهانى که رابطه مستقیم با فاسد سازى محیط دارند مانند بى حجابى، برنامه هاى گمراه کننده مانند فیلم هاى ضد اخلاق و اعتیاد به مواد مخدر و... نه تنها نهى شده بلکه بر حکومت اسلامى لازم است که شدیدا جلوگیرى نماید، و از این بالاتر بر عموم مردم واجب است که نظارت عمومى بر اوضاع داشته باشند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند، که اگر با دقت این دو وظیفه بزرگ را مورد بررسى قرار دهیم مى بینیم اجراى این دو وظیفه بزرگ، نقش اساسی در پاکسازى محیط خواهند داشت.

به عبارت روشنتر: انسان یک موجود اجتماعى است، جامعه بزرگى که در آن زندگى مى کند، از یک نظر همچون خانه ى او است و حریم آن همچون حریم خانه او به حساب مى آید، پاکى جامعه ومحیط، به پاکى او کمک مى کند، و ناپاکى جامعه به ناپاکى او کمک مى نماید.روى همین اصل هر کارى که جو جامعه را آلوده سازد در اسلام شدیدا از آن نهى شده است.

گناه اجتماعى به مراتب بدتر از گناه فردى است، زیرا موجب عادى شدن گناه گردیده و بذر گناه را در همه جا مى پاشد.به عنوان مثال: اگر در نقطه اى از جامعه آتشى روشن گردد، باید آن را خاموش یا محاصره نمود وگرنه شعله هاى آن فراگیر شده و همه جامعه را مى سوزاند.

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) گناه اجتماعى را چنین مثال زدند و فرمودند:جمعى سوار بر کشتى شدند و هر کس در جاى خود نشست و کشتى در دریا به حرکت درآمد. دراین میان مردى تیشه اى برداشت و به سوراخ کردن آن محلى که نشسته بود پرداخت، به او گفتند: چه کار مى کنى؟ در پاسخ گفت اینجا جاى خودم مى باشد هر کار دلم بخواهد آزادم که انجام دهم. اگر تیشه را از دست او بگیرند هم او و هم سایر سرنشینان کشتى نجات مى یابند وگرنه او ودیگران غرق شده و به هلاکت مى رسند.

اینک گناهانى را که موجب تباهى محیط مى گردند بطور فشرده مورد بررسى قرار مى دهیم درضمن با درجه زشتى این گناهان آشنا مى شویم:

الف) آشکار نمودن گناه

در آیه ١٩ سور ه نور مى خوانیم: «إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فى الدنیا والآخرة»: کسانى که دوست دارند زشتى ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکى براى آنها دردنیا و آخرت است.

جالب اینکه آیه مى گوید: این دوست داشتن گرچه به مرحله ى عمل نرسد موجب عذاب دردناک خواهد بود، این تعبیر بیانگر نهایت تاکید در پرهیز از شیوع گناه است. به هر حال اگر خواهان جامعه سالم هستیم، یکى از راههاى آن پوشانیدن گناه است تا گناهان بزرگ شمرده شوند و عادى نگردند، براى روشن شدن مطلب به روایات زیر توجه فرمایید:

رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) مى فرماید:«من أذاع فاحشة کان کمبتدئها» :کسی که کار زشتى را شیوع دهد، همکنند کسی است که خودش آن را انجام داده است.

و نیز فرمودند: «المستتر بالحسنة یعدل سبعین حسنة و المذیع بالسیئة مخذول و المستتر بها مغفور له»: پاداش پنهان کننده کار نیک (بخاطر دورى از ریا) برابر هفتاد حسنه است و آنکس که گناه را نشر دهد خوار و آنکس که گناه را پنهان مى دارد مشمول آمرزش الهى است.

امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرمودند: «ذو العیوب یحبون اشاعة معایب الناس لیتسع لهم العذر»: گنهکاران دوست دارند که گناه دیگران را منتشر کنند، تا راه بهانه براى گناه خودشان بازتر گردد.

همچنین فرمودند: «شرالناس من لا یعفو عن الهفوة و لا یستر العورة»: بدترین مردم کسی است که از لغزش نمى گذرد و عیب را نمى پوشاند.

یکى از مواردى که گناه صغیره را تبدیل به کبیره مى کند تجاهر به گناه است.

باید توجه داشت که ایجاد مراکز فساد و فحشا و تشویق مردم به گناه و بى حجابى، زمینه اى براى ارتکاب گناه علنى است.

ب) بی حیایى و پرده درى

یکى از عوامل تباهى محیط بى شرمى و پاره کردن پرده حیا است، بنابراین براى پاکسازى و پاک نگهداشتن محیط باید حیاى اسلامى را حفظ کرد.

حیا در برابر خدا، حیا در برابر مردم، حیا در نزد خود، هر کدام نقش موثرى در سالم سازى محیط دارند.

امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى فرماید: «من لا یستحیى من الناس لم یستحیى من الله»: کسی که از مردم حیا نمى کند از خدا حیا نمى کند.

و نیز فرمودند: «أحسن الحیاء استحیائک من نفسک»: نیکوترین حیا، حیاى از خودت مى باشد.

ج) بى تفاوتى و تماشاچى بودن

یکى دیگر از عواملى که به فساد محیط دامن مى زند، و موجب تشویق گناه در جامعه مى شود، این است که مردم در برابر گناهانى که در محیط انجام مى شود بى تفاوت و تماشاچى باشند.

اسلام با دستور دقیق و گسترده به وسیله دو وظیفه امر به معروف و نهى از منکر به پیروان خود دستور مى دهد که نسبت به جامعه و رویدادهاى آن تماشاچى و بى تفاوت نباشند، بلکه با نظارت دقیق در صحنه حضور یابند و از هر گونه فساد جلوگیرى نمایند و به گسترش نیکى ها همت گمارند.

همچنین طبق دستورات اسلام، مومنین باید دارای تولى و تبرى باشند. تولى یعنى عشق به خوبان ورزیدن و تایید عملى راه آنان، که در راستاى پاکى محیط در دراز مدت بسیار عمیق و گسترده و نتیجه بخش خواهد بود و تبرى یعنى قهر و بى اعتنایى با فاسقان و ستمگران.

این دستورات بزرگ اسلامى هر فرد مسلمان را از بى تفاوتى و تماشاچى بودن نهى مى کند و با تاکید از آنها مى خواهد که در برابر گناه ایستادگى کنند و براى جلوگیرى از آن در صحنه حضور یابند و تا آخرین حد امکان در راستاى پاکسازى محیط کوشا و جدى باشند.

د) رضایت به گناه

رضایت به گناه گنهکار و خاموشى در برابر گناه نیز از عوامل زمینه ساز اجتماعى گناه است و نقش به سزایى در پیدایش و استمرار گناه دارد.

خداوند به یهودیان زمان پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) که به پیامبرکشى اجدادشان راضى، بودند (چنانکه این مطلب در آیه ١٨٣ آل عمران آمده است) مى فرماید: «شما قاتل هستید»!.

امام صادق (علیه السلام) آنانرا که در عصر ایشان به قتل امام حسین (علیه السلام) در کربلا خشنود بودند قاتل معرفى کردند و با استناد به آیه مذکور فرمودند: رضایت به قتل، انسان را در صف قاتلین قرار مى دهد.

در جریان کشتن ناقه صالح با اینکه قاتل یک نفر بود خداوند همه قوم ثمود را مشمول عذاب نمود و کشتن ناقه را به همه آنها نسبت داده و فرمود: «عقروها: ناقه صالح را از پای درآورند» (هود ٦٥، شعراء ١٥٧)

امیرمؤمنان على (علیه السلام) در تبیین این موضوع مى فرماید: «و انما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا»: ناقه صالح را یک نفر از پاى درآورد اما خداوند هم هى آن قوم را مجازات کرد چرا که همه به آن راضى بودند.

روایات در این باره بسیار است به عنوان نمونه:

امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرمودند: «الراضى بفعل قوم کالداخل فیه معهم و على کل داخل فى باطل اثمان اثم العمل به و اثم الرضا»: آنکس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسی است که در کار آن قوم دخالت و شرکت دارد و آنکس که در کار باطل دخالت دارد دو گناه مى کند: یکى گناه عمل و یکى گناه رضایت به گناه.

ه) کمک به گناه و ظلم

یکى از زمینه هاى اجتماعى که باعث گسترش گناه مى گردد کمک بر ظلم است چرا که کمک به ظالم و گنهکار در جهت گناهش او را نیرومندتر و گستاخ تر مى نماید و همین اساس گسترش گناه و پیدایش گناهان دیگر خواهد شد، مثلا بى حجابى یکى از گناهان اجتماعى است که اگر افراد دیگر کمک به موضوع بى حجابى کنند، هرگونه کمک باشد، باعث گسترش آن شده و به صورت عادى در همه جا رخنه خواهد کرد، خود این گناه نیز باعث کمک به گناهان دیگر است.

اسلام شدیدا از کمک به گناه و بخصوص یاری ظالم نهى کرده است.

«تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان»: در کارهاى نیک و تقوى یکدیگر را یارى کنید و هرگز در راه گناه و تعدى همکارى نکنید (مائده، ٢).

در روایات اسلامى با عناوین و تعبیرات گوناگون از کمک به گناه و هرگونه مساعدت با ظالم نهى شده که در اینجا به ذکر چند عنوان زیر بسنده مى شود:

١- کسی که بدعت گذارى را احترام کند و یا به رویش بخندد و به او پناه بدهد، در هدم (نابودی) اسلام کوشیده و از رحمت خدا بدور است.

٢- هرکس خواهان بقاى ظالم باشد یا او را مدح کند و یا در برابر او فروتنى نماید در گناه عمل او، شریک است و در جوار هامان (یاور فرعون) در جهنم خواهد بود.

٣- کسی که نام خود را در لیست حقوق بگیران زمامداران ظالم بنویسد، خداوند او را در قیامت به صورت خوک محشور می کند.

4- در روز قیامت صدا مى زنند کجایند ظالمین و کجایند همکاران ظالمین حتى آنان که براى آنها دفتر و قلم فراهم کردند، که همه آنها با هم وارد دوزخ مى گردند.

5 - قارى قرآن دربار ستمگر براى هر حرفى ده بار مورد لعن قرار مى گیرد و همچنین مستمع قرآن از آن قارى براى هر حرف یکبار مشمول لعن است.

و) تشویق گنهکار

یکى از زمینه هاى اجتماعى گناه و تباهى محیط، تشویق گنهکار است، چرا که تشویق او تحت هر عنوانى که باشد به او بال و پر مى دهد و او و افراد دیگر را مشتاق بلکه حریص به گناه مى سازد.

براى اینکه این مطلب بیشتر روشن گردد به روایات زیر توجه کنید:

حضرت على (علیه السلام) در فرازى از عهدنامه مالک اشتر چنین مى فرماید: هرگز نباید شخص نیکوکار و شخص بدکار در نظرت مساوى باشند) (با هرکدام از اینها مطابق عملش رفتار کن) زیرا برخورد مساوى با آنها موجب مى شود که افراد نیکوکار در نیکى خود بى میل شوند و بدکاران در کار بدشان تشویق گردند.

رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «اذا مدح الفاجر اهتز العرش و غضب الرب»: وقتى که آدم گنهکار مدح و تمجید شود، عرش خدا به لرزه درآید و پروردگار خشم کند.

 

منبع : <www.tahoordanesh.com>

درباره گوانگجو :

درباره گوانگجو :

اختلاف ساعت گوانگجو تا تهران-4.30

فاصله هوایی گوانگجو تا تهران : 7.50

یکی از 24 استان معروف , قدیمی و شهر فرهنگی چین است. گوانگجو یکی از مناطق توسعه یافته و قدرتمند چین و پایتخت استان گوانگدونگ​ است که منطقه ای عالی در کنار رود مروارید و در نزدیکی دریای چین است.این شهر دارای دسترسی بسیار آسان به کشور هنگ کنگ و ماکائو است.این شهر به عنوان مرکز سیاسی , اقتصادی ,علمی آموزشی و فرهنگی منطقه گوانگجو(کانتون) محسوب میشود. این شهر با هزاران طرح کوچک و بزرگ اقتصادی پیشتاز توسعه اقتصادی در کشور چین بوده است. اگر چه این شهر به اندازه شهرهای پکن و ژیان معروف نیست اما دارای اماکن تاریخی و فرهنگی معروفی است که به معرفی بعضی از آنها می پردازیم.

جاذبه های توریستی گوانگجو :

مراکز خرید گوانگجو :

شهر گوانگجو به دلیل گسترش فعالیتهای اقتصادی خود دارای مناطق و محلهای متعددی برای خرید کردن و استفاده از بازارهای محلی است که آن را به بهشت خریداران تبدیل کرده است و میتواند جذابیت خاصی برای بازدیدکنندگان این بازارها داشته باشد. از جمله این بازارها میتوان به مراکز زیر اشاره نمود: Shangxia Jiu Lu Pedestrian Street Zhuangyuan Fang Teem Plaza Xia Jiu lu Yide Lu Seafood High Sun

فرودگاه گوانگجو :

فرودگاه بین المللی Baiyun‌ گوانجو در 28 کلیومتری شهر قرار گرفته است.

حمل و نقل عمومی گوانگجو :

مترو عالی گوانجو بهتریت انتخاب برای رفت و آمد در شهر می باشد. این مترو تمیز، مدرن و سریع می باشد. ایستگاهها دارای نام انگلیسی و پیام ها به انگلیسی نیز اعلام میگردد. هزینه بلیط بین 2 تا 14 یوآن می باشد. تاکسی و اتوبوس نیز به تعداد کافی در شهر برای علاقمندان به استفاده از آنها موجود می باشد. تاکسی در گوانجو نسبت به سایر شهرهای چین گرانتر است. ارزانتر وسیله حمل و نقل عمومی در شهر اتوبوس میباشد. هزینه هر سفر حدود 2 یوآن است لذا اتوبوسها معمولا مملو از مسافر است.

تاریخچه گوانگجو

گوانگجو تاریخی با بیش از 2800 سال قدمت دارد و افسانه های فراوانی در مورد این شهر رواج دارد. یکی از این افسانه ها (شهر بز) است و بر طبق آن 15 الهه بز سوار اولین دانه های گیاهی را به این شهر آورده اند. این شهر همچنین به نام (شهر پنج بز) شهرت دارد که نام این شهر از آن گرفته شده است. در طی دورانهای مختلف امپراطوری های مختلفی در این شهر ظهور و سقوط نموده اند اما همگی آنها از این بندر مهم به عنوان یکی از مسیرهای مهم تجاری دریایی استفاده می نموده اند. این شهر مدتها توسط حکومت های متفاوتی چون پرتغالی ها ، انگلیسی ها و ژاپنی ها اشغال بوده است. این شهر از سال 1970 رشد و شکوفایی اقتصادی خود را آغاز نموده و اکنون یکی از قطب های اقتصادی چین و جهان است. در این شهر علاوه بر نمادهای هنری باستانی بناهای یادبودی از دوران انقلابی و گذشته دمکراتیک آن به چشم می خورد.

اقتصاد گوانگجو :

گوانگجو مرکز اقتصاد چین، در کنار رودخانه مروارید و در قلب مناطق تجاری و بازرگانی آن قرار دارد. طبق آمار سال 2006 میلادی سرانه این شهر به بیش از 600 میلیارد یوان چین (حدود 8/76 میلیارد دلار آمریکا) رسید. این سرانه بیشترین سرانه را در بین 659 شهر چین به خود اختصاص داده است. نمایشگاه واردات و صادرات گوانگجو چین که امروزه به نمایشگاه کانتون (نام قدیم شهر گوانگجو) معروف است مهم ترین رویداد این شهر و مهمترین اتفاق در چین و بزرگترین نمایشگاه در سراسر جهان است. این نمایشگاه که از سال 1957 هر سال دو بار (بهار و پاییز) برگزار می گردد توانسته است جای خود را در تاریخ چین بگونه ای ایفا کند که همه آن را پل تجاری بین پکن و جهان نام می برند.