رابطه ‎ی حجاب و عفاف

چشم و دل را پرده میبایست امّا از عفاف

چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود[9]

شبهه: بعضی با تمسک به شعر فوق، ادعا نمودهاند که بین حجاب و عفاف رابطهای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین مطلب با تمسک به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه میشود که آنها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.[10] آیا ادعای مذکور صحیح است؟

پاسخ: قبلاً ذکر شد که حجاب در کتابهای لغت به معنای پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب میگویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص میگردد.

بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد[11]؛ بنابراین، دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛[12] بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.[13]

علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.

البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد.[14] بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.[15]

وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛[16] زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.

پوشش ونگاه در آینه قرآن وحدیث

 

 

نویسنده:سید عباس طباطبایی فر

 

 

 

 

 

خداوند در قرآن برای پوشش مسلمانان - خصوصاً زنان - دستورالعمل هایی صادر نموده است، که عبارت اند از:

(یا ایها النبی قل لازواجک وبناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین وکان الله غفوراً رحیماً) (1)

«ای پیامبر! به همسران ودخترانت وزنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این که شناخته شوند ومورد آزار قرار نگیرند، بهتر است؛ (واگر تاکنون خطا وکوتاهی از آنان سر زده است، توبه کنند؛ زیرا) خداوند همواره آمرزنده ورحیم است».

دراین آیه سخن از جلباب است وجلباب؛ یعنی روسری بزرگ که با آن سرو سینه وموهای

خود را می پوشانند. براساس آیه شریفه، به سر کردن روسری به تنهایی کافی نیست بلکه باید روسری چنان بزرگ باشد که سر و سینه وموهای زن پوشیده شود.

(... واذا سالتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم وقلوبهن)؛ (2)

«...وهنگامی که چیزی از وسائل زندگی را به عنوان عاریت از آنان (همسران پیامبر) می خواهید، از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل های شما وآنها بهتر است...».

مقصود از حجاب، پوشش زنان نیست بلکه فراتر ازآن است؛ یعنی مسلمانانی که می خواهند از زنان پیامبر چیزی از لوازم زندگی عاریه بگیرند باید بین آنها وزنان پیامبر - علاوه بر این که پوشیده اند - پرده وحائلی هم باشد. البته این حکم، مخصوص زنان پیامبر است.

(قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون)؛ (3)

«به مردان مؤمن بگو چشم های خود را [از نگاه به نامحرمان] فرو گیرند وعفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه تر است .خداوند از آنچه انجام می دهند، آگاه است».

خداوند در آیه فوق به مردان دستور می دهد از چشم چرانی پرهیزکنند ودرامور جنسی،خودنگه دار باشند.

(وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او...)؛(4)

«وبه زنان با ایمان بگو چشم های خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گیرند، ودامان خویش را حفظ کنند وزینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است - آشکار ننمایند، و [اطراف] روسری های خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود] و زینت [زیبایی های ] خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، پدرانشان،پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسران برادرانشان، پسران خواهرانشان، زنان هم کیششان، بردگانشان[کنیزکانشان]، افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند وهنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود. (وصدای خلخال که بر پا دارند، به گوش رسد). وهمگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید».

 

نکته ها :

 

 

1. همان طور که مرد نباید چشم چرانی کند، زن نیز نباید چشم چرانی کند؛

2. جمله (الا ما ظهر منها) براساس ادله؛ یعنی زن، خود را بپوشاند غیر از صورت (چهره) ودو دست تا مچ؛

3. جمله بعدی زدن خمار(پوشش و روسری) بر جیب (گریبان) است؛ کاری که بعضی ازبانوان از آن غافل هستند؛ یعنی طبق حکم قرآن باید موها، گوش ها، گردن وسینه و تمام بدن زن به غیر از چهره ودو دست تا مچ (نه بیشتر ) پوشیده باشد؛

4. در آیه شریفه، آن دسته(12گروه) از افرادی را که زنان مسلمان می توانند نزد آنها پوشش فوق را نداشته باشند، نام می برد.

 

مقدار پوشش بانوان

 

 

از امام صادق (ع) سؤال شد که: زنان چه مقدار از زینت خود را می توانند آشکار نمایند؟ حضرت فرمود: چهره ودو دست (5)

 

مقدار نگاه مردان

 

 

ودرکفایه الاحکام از قرب الاسناد حمیری با سندی صحیح آمده که علی بن جعفر می گوید: از برادرم امام کاظم(ع) سؤال کردم: مرد به چه مقدار از بدن زن نامحرم می تواند نگاه کند؟ حضرت فرمود: چهره و دو دست.(6)

 

نقش مردان درپاکی جامعه

 

 

پیامبر خدا(ص) درضمن حدیثی طولانی به حضرت علی (ع) فرمود:...ای علی! هر مردی که از همسرش پیروی نماید، خداوند او را با صورت در آتش می افکند. علی (ع) پرید: وما تلک الطاعه؛ چه نوع طاعتی؟ حضرت فرمود:...زن از شوهرش درخواست لباس های نازک کند. شوهر نیز آن خواسته را بر آورده نماید. و آن در مقابل نامحرم آن را استفاده کند.(7)

سرمایه ی زن، زیبایی اوست ودر زن میل به «خودنمایی» شدید است؛ لذا گاهی این میل، او را از فرمان خدا و این که زیبایی هایش فقط باید اختصاص به شوهرش داشته باشد، غافل می نماید.این جاست که شوهران بایدهمسر خود را به پوشش مناسب تشویق کنند واز پوشش و رفتاری که نگاه های دیگران را به سوی همسرشان می کشاند، منع کنند. زن وشوهر همان طور که زندگی مشترک دارند، می توانند در پیشرفت معنوی نیز شریک هم باشند؛ مرد با تذکرهای مؤدبانه، زن خود را وزن نیز با تذکرهایش مرد خود را کمک دهد. ولی متأسفانه بعضی مردان توجه نمی کنند! تعبیر عامیانه آن، شاید این باشد که «بی حجابی زن، نشانه بی غیرتی مرد است.»

 

تیرهای مسموم شیطان

 

 

راوی نقل می کند: « از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود: «نگاه (آلوده)، تیری از تیرهای شیطان است و مسموم (کشنده) است وچه بسا نگاهی که پشیمانی طولانی را به دنبال داشته باشد.»(8)

پیامبر (ص) چنین فرموده است: « اشتد غضب

الله عز وجل علی امراه ذات بعل ملات عینها من غیر زوجها او غیر محرم منها...؛ خداوند از زنی شوهردار که خیره خیره به غیر شوهر خود یا نامحرم نگاه کند، شدیداً خشمگین است...».(9)

کتاب های روایی اهل سنت از پیامبر خدا حدیث کرده اند که : «...نساء کاسیات عاریات ممیلات مائلات روسهن کاسنمه البخت المائله لا یدخلن الجنه ولا یجدن ریحها..؛ در آینده (آخرالزمان) زنانی می آیند که پوشیده اند ودرعین حال عریان هستند. (لباس های نازک وبدن نما یا چسبیده به بدن دارند)، دل ها را فریب می دهند وهوسبازاند (موهای خود را روی) سر مانند کوهان شتر قرار می دهند اینان داخل بهشت نمی شوند وبوی بهشت را هم استشمام نمی کنند.» (10)

از این دو حدیث همانند آیه 31 سوره نور«زنان پاهای خود را محکم بر زمین نزنند تا دیگران را از زینت پنهانی خود آگاه کنند». به دست می آید هر کاری که سبب جلب توجه نامحرمان به سوی زن می شود وبه عبارتی تحریک آمیزاست، بر زن مسلمان ممنوع است.

 

حیا وعفت

 

 

رسول خدا (ص) فرمود: «التوبه حسن و لکن فی الشباب احسن، الحیاء حسن ولکن فی النساء احسن؛ توبه (درهمه حال) نیکو است اما توبه در جوانی نیکوتر است [که زمان برای جبران دارد.]

حیا (برای همه) نیکو است اما در زنان نیکوتر است».(11)

و پوشش، نشانه حیای بانوان است. امام علی (ع) می فرماید: «سبب العفه الحیاء؛ حیا، ریشه و سبب عفت است». (12)

نیز امیرمؤمنان (ع) می فرماید: «زکاة الجمال العفاف؛ زکات زیبایی، عفت وپاکدامنی است». (13)

هر نعمتی را که انسان دارد، لازم است جنبه خدایی آن را در نظر بگیرد؛ زیبایی، نعمتی از نعمت های خداست و جنبه الهی آن، پاکدامنی و پوشش است.

توجه شود که عفت به معنای دوری کردن از حرام است ودو گونه است؛ الف) درون و ذهن انسان از هوس رانی پاک باشد؛ ب) ظاهر خود را ازمورد هوس قرار گرفتن بپوشاند. هر دو مورد از زیر مجموعه های عفت است وهر دو خواسته شده است؛ نه فقط پاکی دل و رها کردن ظاهر یا حفظ ظاهر و رها کردن دل.

 

عفت ودعا

 

 

در دعای حضرت حجت (عج) آمده است: «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه وبعد المعصیه ... واغضض ابصارنا عن الفجور والخیانه... وعلی الشباب بالانابه والتوبه وعلی النساء بالحیاء والعفه...؛ ای خدا! به ما موفقیت در پیروی خود و دوری از گناه را روزی نما...( به ما روزی نما) که چشم های خود را از نگاه آلوده فرو افکنیم... به جوانان (روزی نما) توبه و پشیمانی را، وبه زنان حیا وپاکدامنی را...».(14)

چنانکه در دعای شب دوازدهم ماه رمضان می خوانیم: «وارزقنی العفه فی بطنی وفرجی» ودردعای شب نیمه ماه شعبان نیز از خداوند در خواست می کنیم: «وارزقنی العفه فی دینک » و دعاهای فراوان دیگر.

 

دل، پاک باشد

 

 

اسماء- دختر ابوبکر وخواهر عایشه - به خانه پیامبراکرم آمد در حالی که لباس های نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول خدا روی خویش را از او برگرداند وفرمود: « یا اسماء ان المراه اذا بلغت المحیض لم تصلح ان یری منها الا هذا و هذا - و اشاره الی کفه و وجهه؛ ای اسماء! هنگامی که زن به سن بلوغ برسد، سزاوار نیست که از [هیکل] او دیده شود مگر این و این- وپیامبر اشاره کرد به دو دست (تا مچ) وصورتش».(15)

ودر حدیثی با سند صحیح از امام صادق (ع) رسیده: شیوه رسول خدا (ص) چنین بود که به زنان سلام می نمود و زنان پاسخ حضرت را می دادند و شیوه امیر مؤمنان(ع) این گونه بود که به زنان سلام می کرد اما برای او خوشایند نبود که به زنان جوان سلام کند(به این دلیل که) می فرمود: می ترسم صدای زن جوان، سبب شگفتی من شده وبیش از آن پاداشی که از طریق سلام نصیبم می شود، دچار زحمت شوم.(16)

نکته: کسانی راحت به نامحرم نگاه می کنند و با آنان بگو و بخند دارند وهنگامی که به آنها اعتراض شود، می گویند : «دل پاک باشد!»

آیا دلی پاک تر از دل بزرگ ترین پیامبران سراغ دارید؟ پیامبر، معصوم است ولی از زنی که پوشش را رعایت نکرده، روی می گرداند ونگاه نمی کند ودستور پوشش می دهد. و علی (ع) به زن جوان سلام نمی کند!

خواهر مسلمانی که امام زمان را دوست داری! خواهری که دعا می کنی امام ظهور نماید! و ای مسلمانی که رضایت خدا و رسول برایت مهم است! خدا، پیامبر و امام زمان پاکی تو را می خواهند، ترک گناه می خواهند، ترک نگاه آلوده می خواهند و حیا- که پوشش، نشانه آن است - می خواهند.

بیاییم زینت پیامبر و امام و اسلام باشیم و فرمودند: «کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علیناً شیناً؛ (با

رفتار خوب خود) زینت ما باشید وسبب دراز شدن زبان دشمنان، علیه ما نباشید».

در شأن زن مسلمان نیست که پوشش و حجاب ناقص داشته باشد. آری زن مسلمان با حیا وعفیف است؛ این را به دنیا نشان دهید وبر آن افتخار کنید.

آیات وروایات زیادی وجود دارد بر پاکدامنی، پوشش، ترک چشم چرانی وگناه وهر آنچه سبب بر افروختن آتش شهوت در سطح جامعه می شود. رعایت این امور، منافاتی با درس خواندن وکار کردن در بیرون خانه ندارد؛ همان طور که الان عده زیادی از بانوان با رعایت کامل پوشش در رده های بالای علمی، سیاسی، مدیریتی و....کار می کنند. همچنین زنان روستایی در مزارع مشغول کار اقتصادی هستند و پوشش خود را نیز رعایت می کنند. مقصود ما این است که این آیات وروایات فقط برای افراد بی حجاب و بی پوشش نیست بلکه آنان که به هر دلیل بد پوشش هستند نیز فرمان خدا ورسول وامام درمورد پوشش را باید عمل بنمایند؛ زیرا بی پوششی و بد پوششی، هر دو بد است!

 

آسیب های جبران ناپذیر

 

 

بعضی می پرسند : چرا درمورد پوشش بانوان سخت گیری می شود؟ این سخت گیری، سبب می شود مردان در اجتماع بیشتر به زنان توجه کنند وحساس باشند درحالی که درغرب - که زنان پوشیده نیستند - این مقدار حساسیت نیست؛ آیا بهتر نیست که زنان آزادتر باشند؟

پاسخ) پدیده خود نمایی در هر سرزمینی که رخ داده، امور ناگواری را سبب شده است؛ که عبارت اند از :

1. مزاحمت های نامحرمان برای بانوان:

طبیعی است هنگامی که زنان پوشیده نباشند یا با وضعی تحریک کننده دراجتماع ظاهر شوند - اگر چه بخواهند دچار آلودگی شوند - جنس مخالف را تحریک می کنند. این تحریک ها، ایجاد مزاحمت ها را به دنبال دارد.

2. روابط نامشروع: مزاحمت های ذکر شده، به وجود آمدن روابط ودوستی های نامشروع را به دنبال دارد ومتأسفانه حد و مرز ندارد. این روابط نه فقط بین افراد مجرد که برای زنان شوهردار و مردان زن دار هم ایجاد می شود.

3. از دست دادن همسران : دراین فرایند است که مردان هوس باز با وجود داشتن خانواده وعدم نیاز جنسی، دچار روابط نامشروع شده که در نتیجه بی توجهی به همسر را نیز به دنبال دارد.

4. طلاق: هنگامی که روابط نامشروع به وجود آمده، درارتباط با زنان هر زمان که شوهر بفهمد همسرش به او خیانت کرده، او را طلاق می دهد چنانکه اگراین روابط از طرف مرد باشد و همسرش

آگاه شود نیز احتمال جدایی ویا جنجال خانوادگی بعید نیست.

5. فرو پاشی کانون خانواده: نتیجه طبیعی امور گذشته، فرو پاشی خانواده است.

6. خشونت جنسی علیه بانوان : بانوانی هستند که به هیچ وجه حاضر به بی عفتی نیستند اما از روی بی توجهی ویا چشم وهم چشمی با پوشش بد ظاهر می شوند (البته این کار، گناه و خروج از عفت است) همین سبب می شود مردان تحریک شده و آنها را مجبور به امور ناخواسته کنند.

7. کاهش میزان ازدواج و تشکیل خانواده:

مردان عفیفی که دنبال همسر عفیف هستند، نسبت به خیلی از زنان، بد گمان شده وتشکیل خانواده نمی دهند؛ از طرفی مردان هوس باز نیز خود رابه صورت آزاد اشباع می کنند وتن به ازدواج نمی دهند.

8. همجنس گرایی: هنگامی که در کوچه وخیابان و محیط کار، زنان کوتاه وبلند، زشت و زیبا و .. خود را در معرض نمایش گذاشتند و روابط نامشروع و پنهانی فراوان شد، دیگر چیزتازه ای نمی ماند. این جا است که هر دو جنس به سمت وسوی همجنس خود می روند . بیشترین زیان در امور فوق، بر بانوان وارد می شود، پس بر بانوان ودختران جوان لازم است خوب فکر کنند وبا پوشش و حجاب کامل خود، مانع زیان های فراوان به خود واجتماع انسانی بشوند.

9. و پیامدهای سنگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، جسمی، روحی، دنیوی واخروی دیگر....

مطالب ذکر شده با کمی دقت مورد تایید عقل قرار می گیرد و نیازی به تحقیق میدانی ندارد؛ اما اگر کسی باور ندارد، آمارهای منتشره درمورد روابط نامشروع، آزارهای جنسی، فرزندهای نامشروع، سقط جنین، طلاق ها، ایدز، بیماری های جسمی و روانی، خودکشی، کم شدن ازدواج ها، و شیوع همجنس گرایی و ... در کشورها، به ویژه غرب را پی گیری نماید؛ به عنوان نمونه:

1. در آمریکا درسال 1991م. یک میلیون و سیصد وهشتاد وهشت هزار و نهصد وسی وهفت مورد «سقط جنین قانونی» دربیمارستان ها صورت گرفته است؛ یعنی درمقابل هر هزار نوزادی که متولد شده، 339 سقط جنین هم صورت گرفته؛ این درحالی است که نود درصد سقط جنین ها در آمریکا به صورت سرپایی ومخفیانه انجام می گیرد. وبه آمار نمی رسد!

2. بیش از 80 درصد مبتلایان به ایدز، در قاره آمریکا واروپا زندگی می کنند وشیوع هم جنس گرایی دراین کشورها، بر اساس آمار درافراد سی سال به بالا است.

آیا این آمارها، باطن «برهنگی» را نمی رساند؟ آیا بشر وجوامع اسلامی نباید از اینها درس بگیرند؟

آری به گفته سعدی:

لقمان را گفتند:ادب از که آموختی؟ گفت: «ازبی ادبان؛ هرآنچه درنظرم ناپسند آمد، از آن پرهیز کردم».

به این مطلب توجه کنید:

دانیل سیلورمن - ازمشاوران بحران تجاوز- درمورد زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، می گوید: معمولاً چنین زنانی پس از مدت کمی دچار پشیمانی شده، خود را سرزنش می کنند واین جملات را بر زبان جاری می کنند: ای کاش آن لباس را نپوشیده بودم تا جلب توجه کنم! ای کاش به او لبخند نزده بودم!...

ای بانوان مسلمان ! «قانون پوشش»، قانون خداست، خدایی که به بندگانش مهربان است و خدایی که به روحیات وظرفیت های بندگانش از زن ومرد آگاهی کامل دارد، خودش انسان را آفریده و می داند که نیاز وصلاح وخوشبختی اش در چیست؛ لذا برای رفتارهای انسان قوانینی قرار داده است کامل وجامع. پس بیاییم پیرو «قانون خدا» شویم تا به ما، جامعه، دنیا وآخرت مان آسیب نرسد.

 

پی نوشت ها :

 

 

1-احزاب /59.

2- احزاب /53.

3- نور/30.

4- همان/ 31.

5- «قال: سمعت جعفراً وسئل عما تظهر المراه من زینتها قال: «الوجه والکفین»؛ وسائل الشیعه، ج20، مقدمات نکاح، باب 109. ح 25429، آل البیت.

6- سالته عن الرجل ما یصلح له ان ینظر [الیه] من المراه التی لا تحل له ؟ قال: «الوجه والکفین».

7- کافی، ج5، ص517، من لایحضره الفقیه، ج1، ح 241، و ج4 باب النوادر، ح 5762؛ خصال، صدوق، باب الاربعه، ح 2؛ وسائل الشیعه، ح 1446و 25368.

8- عن ابی عبدالله قال سمعته یقول: «النظره سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظره اورثت حسره طویله »؛ وسائل الشیعه، ج20، باب 109، مقدمات نکاح، ح5.

9- وسائل الشعیه، ج20، ح 25509؛ بحار الانوار، ج101، ص 39، ح 42، مستند الشیعه، محقق نراقی، ج16، ص33.

10- مسند احمد، ج2، ص254؛مسند ابی یعلی، ج12،ص42،ح6690؛ تنویر الحواک، سیوطی، ح 1626.

11-میزان الحکمة، ج1؛ کنز العمال، ح43542، 44168، 52175218 و... .

12-غررالحکم، ش5444.

13-میزان الحکمة، ج2،ح1587و ج3،ح2756؛مستدرک الوسائل، ج7،ص46؛ عیون الحکم والمواعظ، واسطی، ص 273.

14-ر. ک .مفاتیح الجنان.

15-سنن ابی داوود، ج4، ص 62، ح 4104؛ کنزالعمال، ح 19115؛ مسالک الافهام، شهید ثانی، ج4.

16-«کان رسول الله (ص) یسلم علی النساء ویرددن علیه وکان امیرالمؤمنین (ع) یسمل علی النساء وکان یکره ان یسلم علی الشابه منهن و یقول اتخوف آن یعجبنی صوتها فیدخل علی اکثر مما طلبت من الاجر»؛ کافی، ج5، ص535، باب تسلیم علی النساء؛ وسائل الشیعه، ج20، باب 131.

 

 

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره83.

 

 

مففهوم حجاب

حجاب ، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

مفهوم و ابعاد حجاب

مفهوم حجاب چیست و از نظر قرآن و حدیث، حجاب و پوشش اسلامی دارای چه ابعاد و اقسامی است؟

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است[1]. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است[2]. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد[3].

در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی زن، به عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد.

بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

گاهی مشاهده میکنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهای شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده میکنند که به اندامشان زیبایی خاصی میبخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیباییاش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است[4]؛ و این دور از روح حجاب است.

اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛

مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛ پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:

وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه رفتن است.

حجاب و قانون‏مندى روابط زن و مرد در قرآن

بى‏شک، پوشش زن در برابر مردان نامحرم، یکى از ضروریات دین اسلام است که درباره جنبه اسلامى آن نمى‏توان تردیدى به خود راه داد. در قرآن کریم و روایات وارده از پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله)و ائمه معصومین (علیهم‏السلام) و نیز در کلمات فقها، به وجوب و کیفیت آن تصریح شده است.

حجاب در ادیان گذشته نیز وجود داشته است، ولى این حکم در دین اسلام بسیار مترقى‏تر است، زیرا در این دین، از افراط و تفریط‏هایى که در مورد پوشش زنان در ادیان و اقوام گذشته وجود داشته، اجتناب شده و براى حجاب، حدى متناسب با غرایز انسانى در نظر گرفته شده است. حجاب اسلامى به معناى حبس زن در خانه و دورى از شرکت در مسائل اجتماعى نیست، بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه عفت و حیا پیشه کند، موى سر و اندام خویش را بپوشاند و از جلوه‏گرى و خودنمایى بپرهیزد.

مرحوم شهید مطهرى در این باره مى‏فرماید: «اسلام مى‏گوید: نه حبس نه اختلاط، بلکه حریم. سنت جارى مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمى‏شدند، ولى همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتى در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است.»1

در قرآن کریم در مورد حجاب و قانون‏مندى روابط زن و مرد، دو دسته آیه وجود دارد. دسته اول آیاتى که در مورد وجوب حجاب و پوشش ظاهرى و حد و کیفیت آن نازل شده است؛ و دسته دوم آیاتى که نوع رابطه بین مرد و زن نامحرم را بیان مى‏کند و آنان را از کارهایى که عفت و پاکدامنى‏شان را تهدید مى‏کند، برحذر مى‏دارد، که در ذیل مى‏آید.

کیفیت پوشش در قرآن

قرآن در دو آیه، کیفیت پوشش زن در حضور نامحرم را بیان مى‏کند:

الف) سوره نور، آیه 31 : «وَقُل لِّلْمُوءْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...؛ و به زنان با ایمان بگو چشم‏هاى خود را (از نگاه‏هاى هوس آلود) فرو گیرند و عفّت خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏ها و مقنعه‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تاگردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان، یا پدرشوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏کیششان، یا بردگانشان، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند. و هنگام راه رفتن پاهاى خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانى‏شان دانسته نشود (و صداى خلخالى که بر پا دارند به گوش نرسد).و همگى به سوى خدا باز گردید اى موءمنان، تا رستگار شوید».

شهید مطهرى2 در باره مفاد این آیه و آیه قبل آن مى‏فرماید: دو آیه 30 و31 نور مربوط به وظایف زن و مرد در معاشرت با یکدیگر است که شامل چهار قسمت است:

1- هر مسلمان، چه مرد وچه زن، باید از چشم‏چرانى و نظربازى اجتناب کند.

2- مسلمان،خواه مرد یا زن، باید پاک‏دامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشاند.

3- زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند.

4- دو استثنا براى پوشش زن ذکر شده که یکى با جمله «وَلا یُبْدِینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگرى با جمله « وَلایُبْدِینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ...» ذکر شده و نداشتن پوشش را براى زن نسبت به عده خاصى تجویز مى‏کند.

همچنین از جمله «وَ لا یَضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ؛ هنگام راه رفتن پاهاى خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانى‏شان دانسته شود» فهمیده مى‏شود: پاى‏کوبى، نمودى کامل از ظاهر کردن باطن سکس زن است و به انواع حرکات تحریکى که باعث جلب توجه مردان نامحرم مى‏شود، اشاره دارد.3

ب) آیه 59 سوره احزاب: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُوءْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلابِیبِهِنَّ؛ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان موءمن بگو جلباب‏هاى (= روسرى‏هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى این‏که (به پاکدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا وکوتاهى از آنان سر زده، توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است».

شهید مطهرى در توضیح کلمه «جَلباب» بعد از این که به اقوال مفسرین اشاره مى‏کند، مى‏فرماید: «چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید معنى جلباب از نظر مفسران چندان روشن نیست. آن چه صحیح‏تر به نظر مى‏رسد این است که در اصل لغت، کلمه جلباب شامل هر جامه وسیع مى‏شده است، ولى غالباً در مورد روسرى‏هایى که از چارقد بزرگ‏تر و از ردا کوچک‏تر بوده است به کار مى‏رفته است. ضمناً معلوم مى‏شود دو نوع روسرى براى زنان معمول بوده است: یک نوع، روسرى‏هاى کوچک که آن‏ها را «خِمار» یا مقنعه مى‏نامیده‏اند و معمولاً در داخل خانه از آن‏ها استفاده مى‏کرده‏اند. نوع دیگر، روسرى‏هاى بزرگ که مخصوص خارج منزل بوده است. این معنا با روایاتى که در آن‏ها لفظ جلباب ذکر شده است نیز سازگار است».4

 

قانون‏مندى روابط زن و مرد در قرآن

دسته دوم به آیاتى اشاره مى‏کند که درباره کیفیت ارتباط با نامحرم است. در این آیات، موءمنان خصوصاً زنان را از رفتارهایى که سبب جلب توجه و تحریک نامحرم مى‏شود، باز مى‏دارد و حیا و عفت در مقابل نامحرم را مورد ستایش قرار مى‏دهد:

سخن گفتن با نامحرم در احزاب، آیه 32 آمده: «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً؛ اى همسران پیامبر، شما همانند هیچ یک از زنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع نکنند، و به شایستگى سخن بگویید».

این آیه گرچه خطاب به همسران پیامبر است، ولى اختصاص به آن‏ها ندارد و شامل همه زنان مسلمان مى‏شود. طبق این آیه زنان نباید در گفتگو با نامحرم از سخنانى که مفهوم یا آهنگ آن وسوسه‏آمیز و تحریک‏کننده باشد استفاده کنند؛ چه بسا در بین آن‏ها افرادى باشند که به سبب ضعف ایمان و آلودگى به هوس‏هاى شیطانى، تحریک شوند و خیال گناه در سر خود بپرورانند. بنابراین براى حفظ عفت و پاک‏دامنى افراد جامعه، بر زنان لازم است در گفتگو با نامحرم دقت لازم را داشته باشند.

خود آرایى و تبرج احزاب / 33 : «وَقَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأُولَى ؛ و (اى زنان پیامبر) در خانه‏هاى خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید». در این آیه نیز به زنان دستورات دیگرى براى برخورد با نامحرم مى‏دهد. در ابتدا از زنان مى‏خواهد تا جایى که امکان دارد از خانه خارج نشوند و خود را کم‏تر در معرض دید نامحرم قرار دهند؛ زیرا با این کار جلوى بسیارى از مفسده‏هاى اخلاقى گرفته مى‏شود و زمینه انحراف و ناهنجارى در جامعه از بین مى رود. چنانچه در آیه 53 همین سوره به این مطلب اشاره کرده است.

دستور دیگرى که این آیه براى زنان دارد این است که از تبرج و جلوه‏گرى و جلب توجه نامحرم بپرهیزند. کلمه تبرج از برج گرفته شده و به معناى آن است که فرد، خود را مانند برج در معرض دید و تماشاى دیگران قرار دهد. در واقع این قسمت آیه به ما مى‏فهماند اگر زنان نمى‏توانند در خانه بمانند و بیرون آمدن از منزل برایشان ضرورى است، به گونه‏اى خارج شوند که سبب جلب توجه نامحرم نشوند. پس طبق این آیه، جواز حضور زن در اجتماع مشروط بر این است که اولاً حضورش ضرورت داشته باشد و ثانیاً نحوه حضور او اعم از نوع پوشش، راه رفتن، نگاه کردن و در یک کلمه تمام حرکات و سکناتش به نوعى باشد که در قالب تبرج و جلوه‏گرى نبوده و بلکه همراه با حیا و عفت باشد.

در سوره قصص آیات 23و 25، در جریان دختران شعیب و حضرت موسى به همین شیوه رفتارى اشاره کرده و آن را مى‏ستاید.

نگاه به نامحرم در سوره نور آیه 30 و 31 : «قُل لِّلْمُوءْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... وَقُل لِّلْمُوءْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ؛ به مردان با ایمان بگو چشم‏هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و به زنان با ایمان بگو چشم‏هاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فرو گیرند». در این دو آیه نیز به رفتار دیگرى که حاکى از عفت و حیاست اشاره مى‏کند و آن پرهیز از نگاه هوس‏آلود به نامحرم است. زیرا نگاه به نامحرم اگر از روى لذت باشد، سبب انحراف اخلاقى مى‏شود و آدمى را از جاده عفاف دور مى‏سازد.

 

داشتن مکان اختصاصى

احزاب آیه 53 : «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ؛ و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (به عنوان عاریت) از آنان (زنان پیامبر) مى‏خواهید، از پشت پرده بخواهید؛ این کار براى پاکى دل‏هاى شما و آن‏ها بهتر است». در این آیه نیز به شیوه دیگرى براى حفظ عفت و حیا اشاره مى‏کند و به مردان دستور مى‏دهد هنگام صحبت کردن با زنان پیامبر و به طور کلى، زنانى که با آن‏ها محرم نیستند، سعى کنند رو در روى آن‏ها قرار نگیرند، بلکه از پشت پرده صحبت کنند. این آیه بر لزوم داشتن مکان اختصاصى براى زنان و عدم جواز ورود آقایان به آن‏ها تأکید مى‏کند.

 

پی نوشت :

1ـ مجموعه آثار، ج 19، ص 551.

2ـ منبع پیشین.

3ـ پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 20، ص 137.

4ـ مجموعه آثار، ج 19، ص 502.

 

عفّت در سیره پیشوایان

 

یکی از ارزش‏های والای انسانی و اسلامی‏ای که سرچشمه ارزش‏های دیگر، و موجب آثار درخشان معنوی است، خوی عفّت می‏باشد که می‏توان آن را یکی از پایه های اخلاق و صفت کلیدی ای برای عقب زدن رذایل و سوق دهنده به سوی تکامل و درجات عالی و کمالات متعالی دانست.

 

در قرآن و روایات از این خصلت، بسیار تمجید شده و سیره پیشوایان معصوم(ع) نیز سرشار از این خصلت نیکو است. با این اشاره به مطالب زیر می‏پردازیم: معنای عفّت

عفّت در اصل به معنای خویشتن داری، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستی و شکم پرستی است.

 

راغب اصفهانی در لغت نامه «مفردات» می‏گوید: «عفّت حالتی در نفس است که انسان را از غلبه شهوت باز می‏دارد.» در لغت نامه «التحقیق» آمده: فرق بین عفت و تقوا این است که عفّت به معنای حفظ نفس از شهوات انسانی است ولی تقوا یعنی حفظ نفس از انجام گناهان. بنابراین عفّت یک حالت درونی است، ولی تقوا بر اعمال خارجی نظارت دارد.(4)

 

طریحی در «مجمع البحرین» می‏نویسد: «العفافُ کَفُّ النفس عن المحرّمات، و عَنْ سؤال النّاس؛ عفّت، بازداری روح و روان از گناهان و هم چنین نگه داری خویش از دراز کردن دست سؤال به سوی دیگران است.»(1)

 

از روایات نیز همین معنا استفاده می‏شود، لذا این واژه یک معنای عام دارد، ولی بیشتر در مورد خویشتن داری در دو مسئله استعمال شده است: خویشتن داری و قناعت درا مور مالی و کنترل غریزه جنسی، که اوّلی موجب حفظ عزّت و آبرو شده و دوّمی موجب حیا، شرم و غیرت در مقابل پرده دری و انحرافات جنسی می‏گردد. البته از این دو در اصطلاح روایات به عفّت بطن و فرج تعبیر شده است؛ مثلاً پیامبر(ص) فرمود: «در مورد امّتم در مورد شکم پرستی و شهوت پرستی جنسی، بیمناک هستم.»(2)

 

واژه عفّت در قرآن، بیشتر در این دو مورد استعمال شده است؛ مثلاً در یک جا آمده: «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لایَجِدُونَ نِکاحَا حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‏یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بی‏نیاز گرداند.»(5)

و در مورد دیگر می‏فرماید:

«... یَحْسَبُهُمُ الجاهِلُ اغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ؛ باید انفاق شما، به خصوص برای آن مهاجران فقیری باشد که... از شدّت عفّت و خویشتن داری، افراد ناآگاه، آنها را ثروتمند می‏دانند.»(6)

 

در مورد ارزش انسان عفیف، همین قدر بس که امیرمؤمنان می‏فرماید: «مَا المُجاهِدُ الشّهیدُ فی سَبیل اللهِ باَعْظَمَ اجرا ممَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ العَفیفُ أَنْ یَکونَ مَلَکا مِنَ الملائکة؛ پاداش مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده، برتر از شخص با عفّتی نیست که توان گناه دارد، ولی گناه نکند، زیرا چنین شخص نزدیک است که فرشته‏ای از فرشتگان خدا باشد.»(7)

 

چند نمونه از عفّت‏ورزی پیشوایان

1ـ در شأن رسول خدا(ص) گفته‏اند: او عفیف‏ترین انسان‏ها بود، در همه ابعاد با خویشتن داری عجیبی به تدبیر امور می‏پرداخت. در جنگ اُحد، دندان‏های جلوی‏اش شکست و صورتش از ناحیه دشمنان شکاف برداشت. برخی از او خواستند تا دشمن را نفرین کند، آن حضرت با کمال خویشتن داری فرمود: «من به عنوان ناسزاگو مبعوث نشده‏ام، بلکه به عنوان دعوت کننده و مایه رحمت برای مردم فرستاده شده‏ام.» سپس به جای نفرین، چنین دعا کرد: «اللهمَّ اهْدِ قومی فانّهُم لایَعْلَمون؛ خدایا! قوم مرا هدایت کن، ،زیرا آنها ناآگاه‏اند».

 

روزی گروهی از مسلمانان مدینه خدمت پیامبر(ص) آمده و عرض کردند: «از درگاه الهی بهشت را برای ما ضمانت کن.» پیامبر(ص) پس از اندکی درنگ فرمود: «من با یک شرط چنین ضمانتی را برای شما می‏کنم»، پرسیدند: آن شرط چیست؟ فرمود: «اَنْ لاتسْئلوا احدا شَیْئا؛ از هیچ کس (جز خدا) چیزی را تقاضا نکنید.»

آن‏ها نیز تعهّد کردند که در زندگی از احدی تقاضا نکنند کنار سفره نشسته و دستش به آب نمی‏رسید، به کسی نمی‏گفت که آب به من بده، بلکه خودش برمی‏خاست و ظرف آب را برمی‏داشت و می‏نوشید. آری پیامبر(ص)، هم خود این گونه می‏زیست و هم به شاگردانش این گونه توصیه می‏کرد.(10)

 

2 ـ در مورد غیرت و عفت ناموسی پیامبر(ص) نیز سخن بسیار است؛ از جمله این که: امّ سلمه ـ یکی از همسران پیامبر(ص) ـ می‏گوید: در حضور پیامبر(ص) بودم، یکی از همسرانش به نام میمونه نیز حاضر بود، در این هنگام ابن ام مکتوم که نابینا بود به آن جا آمد، پیامبر(ص) به ما فرمود: «حجاب خود را در برابر ابن ام مکتوم رعایت کنید.» پرسیدیم: مگر او نابینا نیست، بنابراین حجاب ما چه معنا دارد؟

فرمود: «آیا شما نابینا هستید؟ آیا شما او را نمی‏بینید؟»(12)

 

3 ـ در ماجرای جنگ جمل که در سال 36 هـ.ق رخ داد، وقتی سپاه علی(ع) بر دشمن پیروز شد، عایشه در میان هودج بود، علی(ع) نزد او آمد و فرمود: «... سوگند به خدا، آنان که زن‏های خود را در پشت پرده عفاف نگه داشتند و تو را از خانه خارج نمودند، با تو به انصاف رفتار نکردند.» سپس نگذاشت نامحرمان به پیش آیند، بلکه به محمد بن ابی بکر ـ برادر عایشه ـ دستور داد، تا او را از هودج بیرون بکشد، سپس او را در خانه صفیه دختر حارث پناه داد،(14) آن گاه با حفظ کامل حریم عفاف، او را روانه مدینه کرد.

 

4 ـ یکی دیگر از شاگردان امام باقر(ع) به نام ابوبصیر می‏گوید در کوفه به یکی از بانوان درس قرائت آیات قرآن می‏دادم، روزی در یک موردی با او شوخی‏ای کردم (که بر خلاف حریم عفّت بود)، پس از گذشت مدت‏ها از این حادثه، در مدینه به محضر امام باقر(ع) رسیدم، به من فرمود: «کسی که در جای خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او برگرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟» از شدّت شرم، سر در گریبان کرده و توبه کردم، امام باقر(ع) فرمود: «مراقب باش که تکرار نکنی» (و با زن نامحرم شوخی ننمایی)(17)

 

5 ـ امام صادق(ع) دوستی داشت که همواره با هم بودند، روزی همین دوست به غلامی تندی کرد و با کمال گستاخی حریم عفت او را شکست و گفت: «ای زنا زاده! کجا بودی؟» هنگامی که امام این سخن خلاف عفت او را شنید، به شدت ناراحت شد، به طوری که دستش را بلند کرد و محکم بر پیشانی خود زد و فرمود: «سُبحان اللّه!» آیا به مادر غلام، نسبت ناروا می‏دهی؟ من تو را آدم پرهیزکاری می‏دانستم، ولی اکنون می‏بینم پرهیزکار نیستی.»

 

 دوست امام عرض کرد: فدایت گردم! مادر این غلام، از اهالی سِنْد (از سرزمین هند) است و بت‏پرست می‏باشد (بنابراین ناسزا به او اشکال ندارد)، امام صادق(ع) فرمود: «آیا نمی‏دانی که هر امّتی، بین خود قانون ازدواجی دارد؟ از من دور شو!»

آن هنگام بین آن دوست و امام صادق(ع) جدایی افتاد و تا آخر عمر امام، این جدایی ادامه یافت.(18)

 

این ماجرا نیز ما را به عفت زبان و کنترل آن از هرزه گویی و گفتار خلاف عفّت دعوت می‏کند و حاکی از آن است که مسئله حفظ عفت جامعه؛ حتی نسبت به بیگانگان بسیار مهم است و باید مرزهای آن را شناخت و در حفظ آن کوشا بود.

 

پاورقیها:

 18 ـ وسائل الشیعه، ج11، ص331.

13 ـ همان، ج43، ص91.

12 ـ بحارالانوار، ج104، ص37.

17 ـ بحارالانوار، ج46، ص247.

15 ـ اقتباس از کتاب صوت العدالة الانسانیّة، ج1، ص82.

14 ـ تتمة المنتهی، ص12.

19 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص15؛ بحار، ج43، ص340.

10 ـ فروع کافی، ج4، ص21.

16 ـ کشف الغمه، ج2، ص353. 11 ـ اصول کافی، ج2، ص139.

1 ـ مفردات راغب، المصباح المنیر، و مجمع البحرین واژه «عفّ».

2 ـ اصول کافی، ج2، ص79. 3 ـ بحارالانوار، ج77، ص390.

4 ـ التحقیق فی کلمات القرآن، تألیف حسن مصطفوی، واژه عفّت.

5 ـ سوره نور، آیه33.

6 ـ سوره بقره، آیه273.

7 ـ نهج البلاغه، حکمت 474.

8 ـ محدّث قمی، کحل البصر، ص144.

9 ـ تفسیر مراغی، ج3، ص50.