١٦راز موفقیت زوجها

1. دعوا دلیل جدایی نیست.
2. به تعهدات رابطه پایبند باشید.
3. چیزهای مورد علاقه او را بخرید.
4. هنگام ورود و خروج از خانه، همسرتان را ببوسید.
 5. گاهی کنسل کردن یک قرار، به بودن در کنار همسرتان می ارزد.
6. با خانواده او مانند خانواده خود رفتار کنید.
7. گفتن «دوستت دارم» هر چه بیشتر، بهتر
8. هنگام بیماری با او مهربان باشید.
دانستی زناشویی
9. در نبود یکدیگر، کارهای خانه را انجام دهید
10. از گفتن جوک های توهین آمیز خودداری کنید
11. وقت شناس باشید.
12. با افرادی که پشت همسر شما بد می گویند، به تندی رفتار کنید.
13. او را از کوچیک ترین تصمیمات خود آگاه کنید .
14. به تماس و پیام ها او پاسخ دهید.
15. از همسرتان بپرسید روز خود را چگونه گذرانده است.
16. در مسافرت دعوا نکنید،مشکلات را بگذارید.برای بعد از بازگشت ،مسافرت و تفریحتان را به هیچ عنوان خراب نکنید..

ﻫﻔﺖ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ اﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ

1 ـ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ .
2 ـ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ .
   ﻋﺪﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ 2ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺍﻟﻒ : ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
ﺏ: ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺿﻌﻒ ﻭﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ
3 ـ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺘﺎﻥ ﺭﺍ  ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ .
ﺣﺮﻛﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻭﺍﻛﻨﺶ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ . ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ ﻛﻤﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﺍﺳﺖ , ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻬﻤﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺍﻳﻦ ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺭﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﻨﺪ .
4 ـ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻴﺪ .
5 ـ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺪﻱ ﺑﺎﺷﻴﺪ .
6 ـ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ .

7 ـ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ . ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ.


 ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ:
1 ـ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﻮﺷﻴﺪ .
2 ـ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﺗﻠﻔﻨﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻴﺪ .
3 ـ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﻟﻔﻆ ﻣﺘﺸﻜﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺒﺮﻳﺪ .
4 ـ ﻣﻘﺘﺪﺭﺍﻧﻪ , ﺍﻓﺮﺍشته ﻭ ﺑﺎ ﮔﺎﻣﻬﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﻳﺪ .
5 ـ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻜﻨﻴﺪ .
6 ـ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺷﻮﻳﺪ.

تنبیه و پرخاشگری والدین یکی از دلائل پرخاشگریست.

بسیاری از پژوهش های انجام شده بیانگر آن است که نوجوانان و جوانانی که پرخاشگر هستند در دوره کودکی از طرف والدین خود مورد پرخاشگری زیادی قرار گرفته اند و این عمل را به نوعی رفتار مناسب در ذهن خود حک کرده اند و رفتار پرخاشگرانه در آن ها رشد و تجلی یافته است و این مطلب برای آن ها چنان تداعی می شود که«آن چه را که من انجام می دهم، انجام بده، نه آن چه را می گویم، زیرا رفتار عملی بیش تر از بیان تئوری مطالب اثر می گذارد». به همین دلیل تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است، زیرا علاوه بر این که سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک می شود، شخص تنبیه کننده نیز الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک خواهد شد.

در مورد شهید نادر مهدوی دلاوری از خطه جنوب

ضیه این بود که تو اواخر جنگ تو سال ۶۶،،، وقتی که صدام به هر دری زد اما حریف مردان خمینی نشد، شیطان بزرگ، آمریکا مستقیما وارد میدان شد و از راه دریا شروع به زدن تاسیسات دریایی ایران شد..


شهیدی که به همراه 6 تا پاسدار تو خلیج فارس با یه قایق موتوری که پیشتر شبیه قایق ماهیگیری بود تا جنگی!! به کشتی فوق پیشرفته نظامی شیطان بزرگ،، آمریکا حمله میکنه و ناو آمریکایی رو مورد حمله انتقام جویانه قرار میده و ناو آمریکایی رو به آتش میکشه...!!

شهیدی که تو گمنامی مونده و تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خودش را در این ‌راه به کار بست. با همراهی اندک همرزمانش، خلیج فارس را تا ماه‌ها برای ناوگان فوق‌مدرن‌ آمریکا و متحدانش ناامن کرد و حیثیت نظامی دولتمردان این کشور را بارها به بازی گرفت و کابوسی فراموش نشدنی برای نیرو دریایی ارتش آمریکا در خلیج فارس به یادگار گذاشت..

سرانجام این سردار شجاع بوشهری تو یکی از ماموریت هاش تو حوالی جزیره هنگام در خلیج فارس مورد حمله دو بالگرد آمریکا میشه و بد از سرنگونی یکی از بالگرد ها قایق شهید مورد اصابت موشک قرار میگیره و شهید مهدوی میوفته تو آب و توسط تفنگداران دریایی آمریکا اسیر میشه و بد از چند روز شکنجه انتقام جویانه توسط نظامیان آمریکا به شهادت میرسه....

به احترام شهید مهدوی که سال هاست تو گمنامی مونده پست رو کپی یا شیر کنید..
بر قامت رعنای شهیدان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خاطره ای از شهید باکری

 یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت:تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم :کار
گفت : فردا بیا سرکار
باورم نمی شد
فردا رفتم مشغول شدم .
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد رئیس شهرداری بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق رئیس شهرداری کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید باکری
این درخواست خود شهید بود.

کجایند مردان بی ادعا