حجت الاسلام ماندگاری:

اگر من سرفه ام بگیرد،هیچ چیز جایگزین لیوان آب نمیشود.
اگر بگویند که به تو پول و شیرینی میدهیم ولی آب را نخور،قبول نمی کنم.

میدانم که تنها آب است که من را نجات میدهد.

ما هنوز باور نکرده ایم که نماز اول وقت ما را نجات می دهد و هربار میخواهیم آن را با شیرینی های دنیوی جایگزین کنیم.

اگر قرار باشد که تازه دامادی ساعت هفت شب به نامزدش زنگ بزند،آیا چیز دیگری را جایگزین این تماس می کنند؟
هردو منتظر ساعت هفت هستند تا با هم حرف بزنند.

خدای بزرگ روزی پنج بار به هنگام اذان به ما زنگ می زند و خیلی از ما جواب نمی دهیم و یا بی محلی می کنیم.


امیر اسماعیلی: وحدت ملی از هر سامانه و موشکی در برابر دشمن موثرتر است

1395/6/25 پنجشنبه

امیر سرتیپ فرزاد اسماعیلی در دومین یادواره هفت شهید گمنام و 26 شهید جاویدالاثر شهرستان نوشهر مهم ترین دارایی کشور را نیروی انسانی مخلص، متعهد و متخصص مردمی دانست و اظهار داشت: وحدت ملی از هر سامانه و موشکی در برابر دشمن موثرتر است.

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: امروز دشمن به خاطر وحدت حاکم بر کشور و به برکت خون شهدا قادر به رویارویی مستقیم با ایران اسلامی نیست و همواره به دنبال خدعه و نیرنگ است.

امیر سرتیپ اسماعیلی با اشاره به پرواز و عبور هواپیمایی خارجی از آسمان ایران افزود : در سه سال گذشته روزانه یک هزار فروند هواپیماهای خارجی از فضای ایران به عنوان امن ترین آسمان خاورمیانه عبور می کنند این در حالی است که پیش از این حداکثر یکصد فروند هواپیما از این مسیر عبور می کردند که این مهم مرهون نظارت کامل و دقیق پدافند هوایی کشور است.

وی ادامه داد: در سال های دور مراکز پدافند هوایی در 400 نقطه از کشور بود که در سه سال گذشته به سه هزار و 700 نقطه افزایش یافته است.

امیر سرتیپ اسماعیلی تاکید کرد: نیروهای نظامی و انتظامی ایران از تمامی زیر ساخت ها و مراکز هسته ای کشور با تمام توان و بی وقفه حفاظت می کنند.

وی با بیان این که برای هر پست مدیریتی در کشور 70 شهید تقدیم شده است، افزود: همه مسئولان مدیون خون این شهدا هستند و باید در برابر استکبار جهانی ایستاد.

 

ده سخن از شیخ رجبعلی خیاط:

1-سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود.
خداوند کریم است، شما هم کریم باشید.
 رحیم است، رحیم باشید
ستار است، ستار باشید...

2-  ای انسان خودت را بشناس
و با اوباش رفاقت نکن❗️
ملکوت و ملائکه دوستان تواند

3- عمل ،فقط و فقط
 باید برای رضای باری تعالی و با اخلاص باشد.

4- اگر ما به قدر ترسیدن از یک عقرب
 از عقاب خدا بترسیم ،
همه کارهای عالم اصلاح می شود.

5- تو برای خدا باش ،
خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود ،
 من کان لله کان الله له.

6- مقدسها همه کارشان خوب است ، فقط ؛؛
 من؛؛ شان را باید با خدا عوض کنند‼️

7- دعا کنید که خداوند از کری و کوری نجاتتان بدهد ،
وتا هنگامی که انسان غیر از خدا بخواهد ،
 هم کور است و هم کر

8-  دل جای خداست،
 صاحب این خانه خداست؛
آن را اجاره ندهید.

9- دل آیینه است .
 غیر خدا را در آن راه ندهید ،
که اگر یک لکه کوچک پیدا کند زود نشان می دهد.

10- کار را فقط برای خدا انجام دهید ؛
نه برای ثواب ،
یا ترس از جهنم

کیمیای محبت

حضرت موسی (ع)در دل سنگ چه دید⁉️

روزی ملک الموت پیش حضرت موسی (ع) آمد همینکه چشم موسی (ع) به او افتاد پرسید برای چه آمده ای منظورت دیدار است یا قبض روح من. گفت برای قبض روح. موسی (ع) مهلت خواست تا مادر و خانواده خود را ببیند
و وداع نماید. ملک الموت گفت این اجازه را ندارم گفت آنقدر مهلت بده تا سجده ای بکنم. او را مهلت داد. به سجده رفته گفت خدایا ملک الموت را امر کن مهلت دهد تا مادرم و خانواده ام را وداع کنم.
خدایا به عزرائیل امر کرد قبض روح حضرت موسی (ع) را تأخیر اندازد تا مادر و خانواده اش را ببیند. موسی (ع) پیش مادر آمده گفت مادرجان مرا حلال کن سفری در پیش دارم پرسید چه سفر. جوابداد سفر آخرت مادرش شروع به گریه کرد. با او وداع نمود پیش زن و فرزند خود رفت با همه آنها نیز وداع کرد بچه کوچکی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود، دامن پیراهن حضرت موسی (ع) را گرفت و زار زار گریه میکرد حضرت موسی نتوانست خودداری کند شروع به گریه کرد خطاب رسید موسی اکنون که پیش ما میآئی چرا اینقدر گریه میکنی عرض کرد پروردگارا بواسطه بچه هایم گریه میکنم چون به آنها بسیار مهربانم. خطاب رسید موسی! با عصای خود به دریا بزن.
حضرت موسی (ع) عصا را به دریا زد شکافته شد و سنگ سفیدی نمایان گشت. کرم ضعیفی را در دل سنگ
مشاهده کرد که برگ سبزی بر دهان داشت و مشغول خوردن بود. خداوند خطاب کرد که موسی! در میان این دریا و دل این سنگ، کرمی به این ضعیفی را فراموش نمیکنم آیا اطفال تو را فراموش میکنم. آسوده خاطر باش من آنها را نیکو حافظم. موسی (ع) بملک الموت گفت مأموریت خود را انجام بده. او را قبض روح نمود.

از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا..داستان تحول از زبان خود شهید:

 یه روز با رفقای محل  رفته بودیم دماوند.
 یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
 از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .

همان جا #خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن.
خدایا الان #شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه میگذرم
 از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم....

 خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود ... یادم افتاد حاج آقا #حق_شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند #خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. ❤️

گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم ..

حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم؛ یا الله یا الله…

به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد ‼️‼️
همه می گفتند؛
 سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”

در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد.


کتاب عارفانه
شهید احمد علی نیری