خاطره امام خامنه ای از مجروح شدن دستشان تا به دنیا آمدن دخترشان

امام خامنه ای:
دست من آن اولی که فلج شد، بخاطر حادثه ترور، تا مدتها این دست اصلا حرکت نمی کرد و ورم داشت. بعد به تدریج دیدم که یک کمی از شانه حرکت می کند.
دکتر به من گفت وقتی راه میروم، دستهایم را بطور طبیعی حرکت بدهم. من همین کار را کردم، دامنه حرکت بیشتر شد. بعد یواش یواش دیدم میتوانم دستم را خم کنم از آرنج.
در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت! زیاد سراغ من می آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می گرفتم. یواش یواش دیدم با این دست هم میتوانم بغلش بگیرم.
دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته ام، خیلی تشویق کرد! گفت این بچه دست تو را خوب می کند! وقتی از روی محبت این بچه را بغل میگیری، همین باعث می شود سنگینی اش را تحمل کنی. همینطور هم شد. بغل میگرفتم، می آوردم و می بردم، بعد یواش یواش این دست قوت پیدا کرد. الان هم انگشتها و از مچ به پایین، دست نیست، صورت دست است چون هیچ کاری برای ما، تقریبا انجام نمیدهد، بعضی از کارها را فقط میکند.

دلنوشته دختر شهید نهامین به خانم فاطمه حسینی نماینده مجلس که گفته بود حقوق های نجومی پدرش سهم او از سفره انقلاب است

سرکار خانم حسینی شنیدم گفته بودی سهمت را از سفره انقلاب گرفته ای واقعا با دیدن این جمله ات دلم لرزید که چرا تا این ساعت از عمرم برای خودم هیچ سهمی از انقلاب تصور نکرده بودم واقعا حرفت برایم جای تامل داشت و نشستم با خودم حساب کردم که اگر واقعا انقلاب سهم تقسیم میکرد چرا سهم من از این انقلاب بی پدری شد و سهم تو پدری با حقوق نجومی؟؟؟

اگر انقلاب سهم تقسیم میکرد چرا سهم من گریه های بی صدای شبانه شد و سهم تو نوازش های زیبای پدر؟؟؟؟

اگر انقلاب سهم تقسیم میکرد چرا سهم من مادری شد که در اوج جوانی یتیم داری کرد و خودش را از یاد برد و سهم تو مادری که از فرط خوشی  نمیدانست این ثروت انقلاب را صرف کدامیک از آرزوهایش کند؟؟؟؟؟
سهم من شهادت پدری شد که نتوانست  بخاطر غیرتش هجوم بیگانه به مرزهای وطنش را تحمل کند و تا آخرین نفس جلوی دشمن ایستاد تا من و تو در آرامش باشیم ولی آرامش من یک هزارم آرامش تو نشد .

سهم تو مدرک دکترای جعلی و بدون زحمتی بود که بتوانی با آن وارد مجلس شوی و دل امثال مرا با حرفهایت بسوزانی و سهم من زحمات فراوانم و بی خوابی هایم برای قبولی در در مقطع دکترا و نگاه های طعنه آمیزی که شیرینی قبولی کنکور را از من گرفت .
راستی سهم من از سفره انقلاب چه بود سهمی که نداشتم و همیشه انگشت اتهام دیگران به طرفم دراز بود و سهمشان را از من میخواستند .

براستی چرا تاکنون در مورد سهمم از انقلاب فکر نکرده بودم ؟؟؟؟
ممنونم که سهمم را یادآوری کردی

مینا نهامین فرزند شهید غلامرضا نهامین