امدادهای غیبی در زندگی پیامبر اسلام(ص)
5. بازهم مددهای غیبی
قریش پس از آن که نقشهی ترور را نقش بر آب دیدند، به دنبال پیامبر به تکاپو افتادند. افراد ماهری را که در شناسایی جای پای مهارت داشتند استخدام نمودند و اعلام نمودند: هرکس از مخفی گاه محمد خبر آورد صد شتر جایزه دارد.(58) آنان تا درِ غار ثور هم رسیدند، در آنجا کسی از ایشان گفت: این تار عنکبوت، پیش از میلاد پیامبر بر در غار تنیده شده است. یعقوبی مینویسد: آنان ردّ پای رسول خدا را گرفتند؛ ولی بر او دست نیافتند. خدا سرگردانشان ساخت، چنانکه بر در غار ایستادند و چون دیدند کبوتری بر آن آشیانه نهاده است گفتند: کسی در این غار نیست و بازگشتند.(59)
مراحل ابتدایی نجات پیامبر(ص) با امداد خداوند جامه عمل پوشید. او با پناه گرفتن در دل غار و کمک غیبی توطئهها را خنثی کرد. رسول خدا در غار ثور کوچکترین اضطرابی احساس نمیکرد، حتی هم سفر خود را در لحظات حساس دلداری مینمود. چنانکه قرآن این امداد غیبی را یاد میکند:
«إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا...»(60)
اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت)، آن هنگام که کافران او را از مکه بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود (و یک نفر هم بیشتر نداشت) در آن هنگام که آنها در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: غم مخور خدا با ماست. و در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمیکردید، او را تقویت نمود....
مراد از «حزن» اندوهی است که از ترس به وجود میآید. پیامبر به همسفر خود فرمود: از ترس تنهایی و تعقیب دشمنان، غمگین مباش؛ زیرا خداوند مرا امداد میکند. «لاتحزن» نشان میدهد که ابوبکر مضطرب بوده و میترسیده که کفار آنها را بیابند.(61)
خداوند آرامش خود را بر پیامبر نازل کرد و با لشکریان که دشمنان نمیدیدند، او را تأیید نمود. سپاهیان الهی دشمنان را از راههای گوناگون از وی منصرف میکردند، راههای که در انصراف مردم از وارد شدن به غار ثور سخت نقش داشتند.(62)روشن است که مقتضای مقام آیه، بیان عنایتی است که خداوند در جریان هجرت، از شخص رسول اکرم نموده است، نه اینکه آیه در صدد بیان یاری و تأییدی که پیامبر به وسیله مؤمنان و یا یک نفر از آن شده باشد. منظور آیه از تأیید آن جناب به سپاهیان که دیده نمیشدند، کمکهایی است که خداوند در همین جریان انجام داد.
اینکه خداوند در ذیل آیه میفرماید: گفتار کافران را پایین قرار داد، مراد از آن همان تصمیم است که برای کشتن پیامبر و خاموش کردن نور دعوتش مطرح کردند و هدف از «وَکَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا»(63)، آن وعدهای است که خداوند به رسولش داده، در جهت اینکه دین او را یاری نموده است و بر همهی ادیان غلبه دهد.(64) در هر صورت تأیید پیامبر با جنود، که همان آمدن ملائکه است، برای آن بوده که فکر کفّار را از وارد شدن به غار و کاویدن آن منصرف کند. با اینکه کفار قریش پس از اطلاع از خروج آن حضرت در تعقیب وی به کوه ثور آمده و تا نزدیکی غار رسیدند به طوریکه پیامبر صدا و همهمه آنها را میشنید، ولی خدا آنها را از ورود به غار منصرف کرد. پیامبر نخستین شب هجرت و دو شب پس از آن را با ابوبکر در غار «ثور» که در جنوب مکه است به سر بردند و پس از سه روز، در شب چهارم راه مدینه را در پیش گرفتند(65) و مبدأ هجرت از آنجا شروع شد.(66)
قرآن مجید ضمن بیان چگونگی امداد غیبی در جریان هجرت، از راه نزول آرامش و آمدن سپاهیان نامرئی میخواهد بگوید که تنها کمکهای خداوند نجات دهندهی رسول خدا بود، و اگر شما مردم در یاری دین و پیامبر نکوشید، پروردگار وی را یاری خواهد کرد.
اگر آدمیان به قدرت الهی عقیدهمند و متکی باشند، دیگر از هیچ چیزی در راه هدف خود هراس نخواهند داشت؛ چرا که اگر کسی در راه خدا قدم بردارد، پروردگار او را مدد مینماید و نیروهای خود را به یاری او اعزام مینماید، هرچند که تمام نیروی دشمن هم به کار افتد کاری را از پیش نمیبرد، چنانکه خداوند اشرف مخلوقات را با «اوهن البیوت» (تار عنکبوت) حفظ کرد؛ زیرا که قدرت و اراده او از هر نیرویی برتری دارد همانگونه که خداوند در داستان قیام موسی و هارون، به آنان فرمود:
«إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَی.»(67)
من با شمایم میشنوم و میبینم.