امدادهای غیبی در زندگی پیامبر اسلام(ص)

امدادهای غیبی در زندگی پیامبر اسلام(ص)


2 . امداد در شرح صدر

خداوند در قرآن در سوره «انشراح» امدادهای بزرگی دیگری را، نسبت به رسول اکرم(ص) بازگو می‌نماید:

«أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ـ  وَوَضَعْنَا عَنکَ وَزْرَکَ.»­(30)

آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم و بارسنگینِ تو را از تو بر نداشتیم.

خداوند در این سوره پیامبر(ص) را دستور می‌دهد به اینکه کمر خدمت در راه خدا ببندد، و به سوی او رغبت کند، بدین منظور نخست منّت‌ها ]و امدادها[یی ‌خویش را بر او تذکّر می‌دهد.(31)

لحن این آیاتِ آمیخته با لطف و یادآور امدادهای غیبی، در مورد پیامبر می‌باشد، تا او را دلداری و تسلی بخشد، و مراد از شرح صدر گسترش آن، به وسیله نور الهی و آرامش خاطر از ناحیه خداوند می‌باشد.(32) بدون شک مراد از شرح صدر پیامبر معنای کنایی آن است، یعنی توسعه یافتن روح و فکر پیامبر، این توسعه می‌تواند هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و بعثت شامل گردد و هم گسترش تحمل و استقامت او را در برابر کارشکنی‌های دشمنان.(33) به عبارت دیگر، خداوند با این عنایت خود، نفس پیامبر را طوری نیرومند ساخت که نهایت استعداد را برای قبول افاضات الهی پیدا کند(34) و قلب نانین‌اش وسعتی داشته باشد که حقایق و معارفی که به وی القا می‌شود بپذیرد.

البته گرفتگی سینه و فشار روحی پیامبران، از فشار سنگینی رسالت به وجود آمده، چرا که آنان از سوی مقهور فرمان‌های پی در پی بودند که باید رسالت خود را  ابلاغ کنند. از طرف دیگر قدرت‌مندان و مردم برای حفظ وضع کنونی و عقاید باطل در برابرشان می‌ایستادند، چنانکه موسی(ع) پس از فرمان رسالت، نگران تکذیب فرعونیان بود و خود را در تنگنای سختی می‌دید، لذا فرمود:

«پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند! و سینه‌ام تنگ می‌شود، و زبانم به قدر کافی گویا نیست، (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند).»(35)

این موضوع به قدری اهمیت دارد که موسی(ع) در جریان مأموریت یافتنی دعوت فرعون، قبل از هرچیز از خداوند شرح صدر را به امداد می‌طلبد:

«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ـ  وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ـ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِن لِسَانِی ـ یَفْقَهُوا قَوْلِی.»­(36)

گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشاده کن، کارم را برایم آسان گردان، و گره از زبانم بگشای، تا سخنان مرا بفهمند.

شرح صدر در مقابل ضیق صدر است. اصولاً هیچ رهبر بزرگی، نمی‌تواند بدون شرح صدر به مبارزه مشکلات برخیزد، و این عظیم‌ترین هدیه و امداد خداوندی به رسول اکرم بود. در حدیثی آمده است که پیامبر می‌فرماید: «من درخواستی از خدایم نمودم و کاش این تقاضا را نمی‌کردم، عرض کردم خداوندا! به پیامبرانِ قبل از من بعضی باد را در اختیارشان قرار دادی، و بعضی مردگان را زنده می‌کردند، خداوند فرمود: آیا تو یتیم نبودی پناهت دادم؟ گفتم: آری، فرمود: آیا گمشده نبودی هدایتت کردم؟ عرض کردم، بله، فرمود: آیا سینه تو را گشاده و پشتت را سبک بار نکردم؟ عرض کردم آری ای خدای من!(37) بنابراین مراد از شرح صدرِ رسول خدا، وسعت نظر وی است به طوری که ظرفیت تلقی وحی و هم‌چنین نیروی تبلیغ رسالت و تحمّل ناملایماتی را، که در این راه می‌بیند داشته باشد تا در هدف خود مقاوم و بر مشکلات پیروز آید.(38)

این آیه نشان می‌دهد، که نعمت «شرح صدر» از امدادهای بزرگ است، به راستی اگر کسی حالات پیامبر را مطالعه کند و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت دوران رسالتش بنگرد یقین می‌کند که این از راه عادی ممکن نیست؛ بلکه تأیید غیبی و امداد ربانی، در کار بوده است(39)، بدین خاطر بود که پیامبر اسلام، به عالی‌ترین روش مشکلات رسالت را پشت سر گذاشت و وظایف خود را به خوبی انجام داد، به گفته «ویلیام مویر» در کتاب «سیرت محمد»:

«پیامبر اسلام کارهایی را انجام داد که خردها را متحیر می‌نماید، تاریخ مصلحی را مانند محمد ندیده که در اندک زمانی نفوس را بیدار و اخلاق را زنده و شأن فضیلت را بالا ببرد.»(40)

آیاتی فشار روحی رسول اکرم(ص) را در آغاز رسالت بیان می‌کند که آن چنان دچار فشار سینه شده بود که احتمال می‌رفت، ابلاغ بعضی از وحی را ترک گوید:

«فَلَعَلَّکَ تَارِکُ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَائِقُ بِهِ صَدْرُکَ»(41)

شاید (ابلاغ) بعضی آیاتی را که به تو وحی می‌شود ( به خاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تأخیر اندازی) و سینه‌ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود...

ولی خداوند پیامبر را یاری نمود. با نور علم سینه‌ی او را گشوده و از تنگنای فرمان‌های رسالت و لجاجت دشمنان نجات داد و آفاق تیره را برایش روشن نمود.

«وَوَضَعْنَا عَنکَ وَزْرَکَ ـ  الَّذِی أَنقَضَ ظَهْرَکَ.»(42)

وضع برداشتن و فرونهادن است. «وزر» به سنگینی‌های معنوی مانند آثار گناه، مسئولیت و تعهد... گفته می‌شود؛ ولی به قرینه پیوستگی این آیه، با آیه «الم نشرح...»­ ظاهر این است که مراد از این بار توان‌فرسا‌ و سنگین، سنگینی بار مسئولیتِ رسالت است، که خداوند پیامبرش را مکلّف به آن نموده است، از کوشش فراوان و تحمل سختی‌های بسیار به خاطر انجام این وظیفه خطیر و موانع فراوانی که در راه آن وجود داشت، سپس این سنگینی با فراوان شدن مسلمانان و داخل شدن فوج فوج مردم در دین اسلام سبک گردید و مردم قسمت‌هایی از زحمت رسول خدا را به دوش کشیدند. دین خدا را منتشر کردند و مردم را به رسالت وی بشارت دادند، و اینگونه پشت رسول الله از سنگینی بار رسالت، با امداد الهی سبک شد.(43) اینکه ضیق صدر فرموده است، گویا که فشار و سنگینی انجام رسالت راه تنفس را می‌بندد و اعضا را از تحمل این بار سنگین ناتوان می‌کند، وزر در اینجا تناسبی با گناه ندارد؛ بلکه مراد سنگینی انجام مأموریت و فشار موانع خارجی می‌باشد و «انقاض ظهر» به معنای شکستن پشت کسی است، شکستن که صدایش به گوش برسد، غالباً معنای لغوی آن منظور نیست؛ بلکه مراد ظهور آثار سنگینی وزر بر آدمی است(44)، لذا وضع وزر به معنای از بین بردن آن سنگینی است که رسول خدا(ص) احساسش می‌کرد. در نتیجه معنای دو جمله «الم نشرح...» و «وضعنا عنک...» این می‌شود که «محققاً ما سینه‌ات را گشودیم و سنگینی‌هایی که بر دوشت بود برداشتیم.»

به هر حال مراد از «وضع وزر» این است که خداوند با امداد خود، دعوت پیامبر را نافذ و جهادش در راه حق را امضا کرد و اسباب پیشرفت دعوت او را در سراسر گیتی فراهم نمود.(45)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.