اگر دیگران را عادت بدهی که همیشه آب میوه ی مانده ته دستگاه آب میوه گیری سهم تو باشد یا کتلت زیادی برشته شده، یا بدمزه ترین آب نبات مانده در ظرف شکلات یا هر چیزی که دیگران دوستش ندارند؛ به مرور این می شود سلیقه ات، می شود سهمت!
هیچ کس هم نمی گوید:"آه چه موجود فداکار و دیگر دوستی". بد نیست گاهی برای خودت بهترین و خنک ترین نوشابه ها را باز کنی.
چرا سهم تو نرم ترین بالش نباشد یا بهترین یادگاری از سفر، یا سر گُل غذا یا حتا ساعتی از برنامه ی دلخواه تلویزیونی؟
گاهی باید مثل ملکه ها رفتار کرد. باید به دیگران فهماند در وجود هر زنی یا مردی غیر از یک موجود فداکار همیشه قانع، ملکه و پادشاه ای زندگی می کند که گاه باید عصای سلطنتش را بالا بیاورد محکم و شق و رق بر زمین بکوبد تا دیگران یادشان بیاید قرار نیست همیشه سهم تو از پست ترین چیزها باشد.
یادت باشد تو ملکه و سلطان زندگی ات هستی.
سلطان قلبها، نه فقط مُسَکن و مرهم دردها!
اهی آگاهی انسان را غافل میکند و برخی داناییها توانایی انسان را از بین میبرد. دربارۀ هر چیزی نباید اندیشید و از هر چیزی نباید پرسید. باید بهترین را انتخاب کرد. عقل هدایت کنندۀ انسان برای بهترین انتخاب در میان آگاهیهاست و امام هدایت کنندۀ جامعه برای رسیدن به بهترین انتخاب است.
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت، لااله الاالله یادشان می داد، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
✨ روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست داشت.
شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت، اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه. می کند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
✨ شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از این است که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد.
با آن همه لااله الاالله که می گفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
✨ سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانم لااله الاالله بگویم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنم و آنرا #ذکر نکنم.‼️
زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است. دانش آموزان از ترس صداقت نداشتن در گفتن لااله الاالله به گریه درآمدند .
چیزی بزرگتر از #اخلاص به آسمان نمی رود و چیزی بزرگتر از #توفیق از آسمان نازل نمی شود.
✔️توفیق به اندازه اخلاص است...
آیت الله میرباقری:
«اگر اضطرار انسان به نان است، خب، نان به او می دهند! دلیلش این است که اگر بیشتر از نان به او بدهند، هدر می شود.
من که از خدا جز نان نمیخواهم، طبیعی است که اگر بیشتر بدهند، این نعمت من را خسته می کند و حوصله ام را سر میبرد و نمیدانم با آن چکار کنم!
یکی از اساتید ما می گفت: دیدهاید اینهایی که از بالای ماشین هندوانه پرت می کنند؟ در لحظه ای که طرف مقابل حواسش پرت است، اگر پرت کنند، هم هندوانه می شکند، هم طرف آلوده می شود! ما هم وقتی چیزی را نمیخواهیم، اگر به ما بدهند، هم خودمان آلوده می شویم و هم نعمت را ضایع می کنیم.
پس به اندازه فقر و اضطرارمان به ما میدهند و طبیعی است که توسعه و گسترش اضطرار، توسعه رحمت میآورد.
وسعت اضطرار به این است که سحرها بلند بشوید دعای ابوحمزه بخوانید!
دعای ابوحمزه، کمکم فضای جمال الهی و فضای افتقار من، فضای بدیهای من و فضای محاسن او، و موانع و مشکلات من را برایم روشن میکند. آنوقت انسان، زبان دعا پیدا می کند، زبان دعا که پیدا شد همان میشود که فرمودند: «مَنْ أُعْطِیَ الدُّعَاءَ أُعْطِیَ الْإِجَابَة». (۸۹/۵/۱۳)
@ostadmirbaqeri