نجوای شبانه

الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست

 

الهی ترسانم از بدی، خود بیامرز مرا به خوبی خود

 

الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن

 

الهی هر کس از آنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم

 

الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه، کار به عنایت بود، باقی بهانه

 

الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم

 

الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.