بیدار کردن حاکم

وقتی عمرولیث در زمستان با لشکرش وارد نیشابور شد و لشکر او در خانه ها منزل کردند . از آن جمله پیر زالی پنج عمارت داشت که سربازها در آن منازل جا گرفتند . پیر زن برای شکایت به نزد عمرولیث رفت و به او گفت : من پیر زنی هستم که پنج عمارت دارم و لشکر تو تمام آن منازل را گرفته و اشغال کرده اند و این خوب نیست که من با اینکه دختر و عروس دارم ، با لشکر تو در یک منزل باشم .

عمرو گفت : تو می گویی لشکر من در سرما بمانند؟ و آیا اصولا قرآن خوانده ای که می گوید :

إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ(1).

همانا پادشاهان وقتی وارد شهری شوند ، آن را تباه سازند و عزیزانش را خوار و ذلیل کنند و این رویة آنان است . زن چون اهل قرآن بود گفت که بلی ، چنین است که می گویی ، اما عجبا که امیر این آیه را نخوانده است که خداوند می فرماید :

فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ(2).

پس ، این خانه های آنهاست که به کیفر ستمکاریشان به ویرانه ای مبدل شده و در این عبرتی برای مردم داناست .

این سخن قرآن در امیر بسیار اثر کرد و رقت آورد و گفت : ای زن ، برو به عمارت خود ، ما الان حرکت می کنیم .

آنگاه فرمان داد منادی ندا کند که اگر یک تن از لشکریان در خانة یکی از رعیت بماند او را بکشند . لذا لشکر حرکت کرده رفتند و در باغی در بیرون شهر سکنی گزیدند و بدین گونه پیرزنی با یک آیة قرآن سلطانی را متنبه ساخت و رعیت را از ظلم او رهایی بخشید(3) .

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: شرّ النّاس من اکرمه النّاس اتقاء شرّه(4).

بدترین مردم کسی است که مردم به جهت پرهیز و ترس از شر او اکرام و احترامش نمایند .

پی نوشت ها :

1 - نمل / 34

2- نمل / 52

3 - نمونه های از تؤثیر قرآن، ص124

4- طرائف الحکم، ج2، ص 188

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.