صفحه سوم
اشخاص آشنا با مفاهیم قرآنی بر این باورند که کلماتی هم چون اصلاح، افساد، صلاح و فساد، از کلید واژه های قرآن کریم محسوب می شوند.
طرح چنین مباحثی در قرآن کریم، نقشی محوری در فهم سایر مباحثِ پیرامون آن ها دارد. در صورتی که این گونه مباحث کلیدی به درستی مورد بررسی قرار گیرند. بحث های وابسته به آن ها نیز به خوبی جای خود را در میان مباحث باز خواهند کرد؛ اما در صورتی که آن مباحث کلیدی و نقش آفرین، مبهم باقی بمانند، سودی از بحث های دیگر مبتنی بر آن ها عاید کسی نخواهد شد و حتی احتمال سوء استفاده از آن ها نیز وجود دارد. به عنوان نمونه، کلمات «معروف» و «منکر» از دیگر واژه های کلیدی قرآن هستند که در آیات فراوانی از آن ها بحث شده است. علاوه بر مباحث مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، می توان این واژگان را در سطح گسترده ای، در مباحث دیگر نیز یافت.
در برخی از آیات تأکید شده است که روابط زن و شوهر باید بر اساس معروف باشد: وَ عَاشِرُوهَُنَّ بالمَعروُفٍ؛ " 1 " و با آن ها به شایستگی رفتار کنید. در برخی دیگر از آیات نیز حتی در صورت سامان نگرفتن زندگی و تصمیم زن و شوهر به طلاق، بر جدا شدن بر اساس معروف تأکید شده است: فَأِذَا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَاَمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ أَو فَارِقُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ؛ " 2 " پس چون عده آنان به سر رسید ]یا[ به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید. در بخشی دیگر از آیات قرآن کریم نیز توصیه شده است که هنگام مشورت در زمینه شیر دادن به فرزند یا از شیر گرفتن او، بر اساس معروف با یکدیگر برخورد نمایید: فَأِن أَرضَعنَ لَکُم فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ وَ أتَمِرُوهُنَّ بَینَکُم بمَعرُوفٍ؛ " 3 " و اگر برای شما ]بچه[ شیر می دهند، مزدشان را به ایشان بدهید و به شایستگی میان خود به مشورت بپردازید. بنابراین
«معروف» از واژه های است که موضوع بسیاری از مباحث قرآنی است و بحثهای مختلفی پیرامون آن مطرح می شود.
ویژگی این کلید واژه های قرآنی آن است که در صورتی، که مفهوم آن ها به خوبی شناخته نشود و خصوصیات آن ها به درستی مشخص نگردد، در موارد زیادی موجب اشتباه در فهم قرآن خواهد شد. از این رو باید برای مفاهیم کلیدی آیات قرآن کریم، اهمیت خاصی قایل شد و حدود و ثغور آن ها را شناخت تا تعریف درستی از آن ها به دست آید و بر اساس آن تعاریف، مصادیق حقیقی آن ها شناخته شود؛ در غیر این صورت، ابهام در تعریف آن مفهوم، باعث مغالطه خواهد شد و افرادی از این ابهام ها سوء استفاده نموده و با ارائه مفاهیم نادرست و غیر منطقی، باعث فریب و گمراهی عده ای خواهند شد.
صلاح، فساد، اصلاح، افساد، مصلح و مفسد نیز از جمله کلید واژه های مهم قرآن محسوب می شوند که برای فهم صحیح قرآن باید مفهوم آن ها به درستی شناخته شود. صلاح در لغت به معنای خوبی و شایستگی، فساد به معنای بدی و تباهی، اصلاح به معنای به شایستگی آوردن و کار را به طور صحیح انجام دادن، افساد به معنای کار را خراب و تباه کردن، مصلح به معنای طالب صلاح، و مفسد به معنای طالب فساد آمده است. تعریف این واژگان در لغت کاری آسان است و نشان دادن معادل های آن ها در زبان فارسی نیز مشکل به نظر نمی رسد. لیکن آن چه که از اهمیت فراوانی برخوردار است و نیازمند تأمل بیشتری می باشد، مشخص نمودن حدود و ثغور این مفاهیم در زبان فارسی است.
به عبارت دیگر، مشخص نمودن میزان و ملاک شایسته یا نا شایسته بودن یک عمل، امری بس مهم و در عین حال مشکل می باشد. هم چنین مشخص شدن مفهوم صلاح و فساد نمی تواند ملاکی در دست دهد تا
افراد اصلاح گر یا افساد گر به درستی شناخته شوند؛ چرا که با این تعریف نمی توان به آسانی مشخص نمود که انجام دهنده یک عمل، با کدام شیوه، هدف و انگیزه، اصلاح گر و با کدام شیوه، هدف و انگیزه، افسادگر قلمداد می شود. بنابراین این گونه مفاهیم نمی توانند مشخص کننده مصادیق خود باشند و لذا همواره در این گونه مباحث ابهام وجود خواهد داشت و افرادی از این وضعیت به نفع خود سوء استفاده خواهند نمود. طبیعت این گونه مفاهیم کلی، به خصوص مفاهیم اتنزاعی که مصداق مشخص، عینی و محسوس ندارند، این است که در معرض ابهام و اشتباه قرار می گیرند؛ بر خلاف مفاهیمی هم پون نور و آب که مصداق محسوس و ملموس دارند و با نشان دادن نور چراغ و آب موجود در لیوان یا نهر، می توان هر گونه ابهام را بر طرف نمود. در این گونه موارد، مفاهیم به کمک نشان دادن مصادیق شناخته می شوند و حتی ادعا شده است که یکی از بهترین شیوه های تعریف مفاهیم، نشان دادن مصادیق آن است.
خصوصیت مفاهیم انتزاعی که از مصادیق عینی و ملموس برخوردار نیستند، این است که امکان سوء استفاده از ابهام موجود در آن ها وجود دارد و ارائه یک تعریف صحیح از آن ها را مشکل به نظر می رسد. به عنوان نمونه، «خوبی» یکی از مفاهیم انتزاعی است که در عالَم، مصداق محسوس و ملموسی ندارد. لذا می توان این ویژگی را به موارد زیادی نسبت داد و سخن، رفتار، غذا و هر چیز دیگری را خوب دانست. از سوی دیگر نمی توان این خصوصیت را برای یک مصداق مشخص نشان داد و به عنوان مثال در تعریف «خوبی» کلمه «عسل» را به کار برد. زیرا در این صورت، ممکن است که کسی تصور نماید که «خوبی» باید همانند «عسل»، شیرین و خوردنی باشد. از این رو، ارائه تعریف مشخصی از این گونه مفاهیم، مشکل بوده و زمینه سوء استفاده افرادی را فراهم می نماید.
برای جلوگیری از مغالطات و سوء استفاده ها از آیات شریفه قرآن کریم، ضروری است که راجع به مفاهیم صلاح، فساد، اصلاح، افساد، مصلح و مفسد که نمونه هایی از مفاهیم انتزاعی قرآن کریم محسوب می گردند، توضیحاتی داده شود. برای تحقق این هدف، باید با بر شمردن موارد استعمال این کلمات در آیات قرآن کریم، شناخت بیشتری از این مفاهیم به دست آورد.
با ذکر نمونه هایی از زندگی روزمره انسان ها می توان شناخت بهتری نسبت به این مفاهیم به دست آورد. کسی که قصد ساخت دستگاهی برای رسیدن به هدف خاصی را دارد، از مصالح و ابزار خاصی استفاده می کند. به عنوان نمونه، شخصی که تصمیم به ساختن خانه ای دارد، اهدافی را از این عمل خود دنبال می کند. داشتن سر پناه برای سالیان طولانی، محفوظ ماندن در برابر سرما و گرما، و مواردی از این قبیل، می تواند از اهداف ساختن یک خانه باشد. در صورتی می توان ادعا نمود که این خانه درست ساخته شده است که این اهداف را بر آورده سازد. امّا در صورت بی دقتی در ساخت خانه و در نظر نگرفتن آن اهداف، خانه ساخته شده دچار نقص هایی خواهد گردید که تحقق آن اهداف را با مشکل مواجه خواهد ساخت و در این صورت، این عمل، عملی فاسد دانسته خواهد شد. اصلاح این عمل به آن است که عیوب آن ساختمان بر طرف شود. معماری که نقایص آن ساختمان را بر طرف می نماید، به عنوان اصلاح گر شناخته می شود. هر چند که در زبان عربی، به وفور می توان استعمال این واژه را در این گونه موارد مشاهده نمود. با مثال دیگری نیز می توان کاربرد این واژه را در زبان فارسی نشان داد. زمانی که میوه ای خاصیت خود را از دست بدهد و انتظاری که از آن می رود را برآورده نسازد، در مورد آن، تعبیر «فاسد» را به کار می برند. در برخی موارد، ترش شدن میوه نشانه فاسد شدن آن است و گاهی شیرین شدن میوه نشان می دهد که آن میوه فاسد شده است. به عنوان نمونه، در جایی که برای تهیه سرکه، در شیشه ای انگور ریخته می شود، انتظار می رود که پس از مدتی ترش گردد. اگر این امر تحقق نیافت، حکم به فاسد شدن آن داده می شود؛ چرا که آن هدفی که از ریختن سرکه انتظار می رفت، برآورده نگردیده است. بنابراین، برای قضاوت در مورد صحیح یا فاسد بودن عمل، باید هدف از انجام آن عمل را در نظر گرفت؛ در صورتی که آن هدف محقق شود، آن عمل صحیح و شایسته و در غیر این صورت، فاسد خواهد بود.{ادامه دارد}