اصل امر به معروف و نهی از منکر در سخنان امام حسین(ع)

احیای امر به معروف و نهی از منکر «موضوعی که سرلوحه دعوت همه انبیا و اولیای الهی بوده است.»

یعنی همه پیامبران آمده اند تا به نمایندگی از طرف خدا و به عنوان پیامبر الهی مردم را به حق دعوت کنند، به راستی و درستی، صداقت و امانتداری، نیکی و احسان به خلق خدا و در یک کلمه به توحید و بندگی حق.

آنها از طرف خدا ماموریت داشته اند تا بشر را از آنچه که زشتی و پلیدی است نهی کنند از خیانت و دروغ، از تهمت و افترا، از فحشا و منکرات، از گناه و معصیت و به بیانی پیامبران آمده اند تا از جانب خدا مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنند و در این راه سختی های فراوانی نیز به جان خریده اند، مشکلا ت بسیاری را تحمل نموده اند و خون دل های بی شمار خورده اند تا رسالت الهی خود را که همان امر به معروف و نهی از منکر بوده است به نحو احسن به انجام رسانند. جانشینان انبیا نیز همین مسیر را طی کرده وحرکت اصلا حی خود را بر اصل امر به معروف و نهی از منکر پایه ریزی نموده اند.

اما در بین جانشینان پیامبر اسلا م (ص)، امام سوم شیعیان یعنی حسین بن علی (ع) از شرایط ویژه ای برخوردار است. آن امام همام در مسیر احیای اصل امر به معروف و نهی از منکر تا بدانجا پیش رفت که جان خویش و جمعی از فرزندان و بستگانش و نیز گروهی از یارانش را در طبق اخلا ص گذاشت و اسارت خاندانش را به جان خرید تا اصل امر به معروف و نهی از منکر زنده بماند، تا فرامین الهی و دستورات نجات بخش اسلا م و آنچه که معروف است احیا شود و منکرات و فحشا در جامعه گسترده نشود.

امام حسین (ع) آن گاه که به پیشنهاد ننگین بیعت با یزید مواجه شد، لحظه ای درنگ نکرد و تصمیم گرفت علیه حکومت یزید که غرق در منکرات و گناه و معصیت بود قیام نماید، زیرا او وجود یزید را یک جرثومه فساد و یک مصداق به تمام معنی منکر می دانست لذا عزم رفتن از مدینه را عملی ساخت و زمانی که برای وداع با جدش رسول الله(ص) بر سر قبر او حاضر شد فرمود: «خدایا این قبر پیامبر توست و من هم فرزند دختر پیامبرم و تو خودمی دانی که در چه وضعیتی قرار گرفته ام. خدایا من امر به معروف و نهی از منکر را دوست دارم و...»

در وصیت نامه ای نیز که نوشت هدف از حرکت خود را اصلا ح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر اعلا م کرد. چنان چه فرمود: «من برای ایجاد اصلا ح در امت جدم حرکت کرده ام و می خواهم که امر به معروف و نهی از منکر کنم ودر مسیر سیره جدم و پدرم گام بردارم.»

امام حسین (ع) پس از آنکه مدینه را ترک کرد و وارد مکه شد در نامه ای به بزرگان شهر بصره آنان را دعوت به پیروی از حق و حمایت از امام مسلمین که مظهر معروف بود کرد، در بخش پایانی نامه فرمود: «من شما رابه کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت می کنم، زیرا که سنت پیامبر از میان رفته و جای آن را بدعت فرا گرفته است. اگر سخن مرا بشنوید به راه سعادت و خوشبختی هدایتتان خواهم کرد.»

این گونه تعابیر که همگی نمونه هایی از اصل امر به معروف و نهی از منکر است، در جای جای سخنان امام نمایان است.

سخنرانی هایی که در بین راه و در مکه داشتند، فرمایشاتی که در تاریخ به برخی پرسش ها فرمودند و نامه هایی که به مردم بصره و کوفه فرستادند، همگی سرشار از بیان حقایقی است که اصلی ترین محور آنها امر به معروف و نهی از منکر بوده است.

امام وقتی که از مکه خارج شدند و پس از طی منازل مختلف، آنگاه که در منزلگاهی به سپاه حر برخوردند سخنان مهمی ایراد فرمودند که در بخشی از آن صریحا به لزوم مبارزه با منکرات و حاکمان ستمگری که گناه و فساد را در جامعه ترویج می کردند، پرداختند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.