پند نیکو

ابو علی دقاق روزی به نزدیک امیر ابو علی الیاس آمد که سپهسالار و والی خراسان بود ، و این ابو علی با همه جلالت سخت فاضل بود . چون ابو علی دقاق پیش وی نشست به دو زانو ، ابو علی الیاس گفت : مرا پندی ده . گفت : یا امیر ، مساله ای می پرسم از تو ، بی نفاق جوابم دهی ؟

گفت : دهم .

گفت : مرا بگوی تو زر دوست تر داری یا خصم ؟

گفت : زر .

گفت : پس چگونه است که آنچه همی دوست تر داری ، اینجا می گذاری و خصم را که دوست نداری، با خویشتنن بدان جهان می بری ؟

ابو علی الیاس را آب در چشم آمد و گفت : نیکو پند دادی و مرا همة حکمت و فایدة دو جهانی اندر این سخن در آمد و مرا از خواب غفلت بیدار کردی(1) .

قال علیّ (علیه السّلام): ایّها النّاس انّما الدّنیا دار مجاز و الاخرة دار قرار فخذوا من ممرّکم لمقرّکم(2).

ای مردم ، دنیا سرای گذر است و آخرت جای ماندن . پس ، از گذر گاه برای قرار گاهتان توشه برگیرید.

پی نوشت ها :

1- هزار ویک حکایت تاریخی، ج2، ص197

2- نهج البلاغۀ فیض الاسلام، ص653

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.